mahsa
 
mahsa
Design by : NazTarin

ورود اعضا:

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 53
بازدید کل : 25545
تعداد مطالب : 60
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1



                         عقبه اول مرگ ، شدت جان كندن است ؛

 و جاءت سكرة الموت بالحق ذلك ما كنت منه تحيد ( به حق ، بی هوشی آمد ، این است آن چه از آن روگردان بودی ) (1)

اين مرحله اى است بسيار دشوار كه شداید و سختيها از هر طرف به محتضر رو مى كند؛ از طرفى شدت مرض ‍ و درد و بسته شدن زبان و رفتن قوا از اندام ، از طرف ديگر گريستن اهل و عيال و وداع آنها با او و غم يتيمى و بى كس شدن بچه هاى خود، از طرف ديگر غم جدا شدن از مال و منزل و املاك و اندوخته ها و چيزهاى نفيس ‍ خود كه عمر عزيز خود را صرف به دست آوردن آنها كرده و چه بسا كه بسيارى از آنها مال مردم بود كه با ظلم و غصب ، آنها را مالك شده و چقدر حقوق بر اموال او تعلق گرفته و نداده ، حال ملتفت خرابيهاى كار خود شده كه كار گذشته و راه اصلاح آنها بسته شده ؛ پس همانند گفته حضرت علی (ع) خواهد بود که فرمود :

( به یاد می آورد اموالی را که آنها را جمع کرد و در راه پیدا کردن آنها – از حلال و حرام – چشم پوشیده ، و از جاهایی که مشتبه بود بدست آورد ، تبعات و پیامدهای جمع کردن مالها همراه و ملازم اوست و مشرف بر جدایی و فراق از آنها گشته است . اموال برای بعدی ها میماند و از آنها بهره و لذت میگیرند ؛ گوارایی ولذت مال غیر است و وبال و سنگینی بر پشت او مانده است ) (2)

و از طرفى ترس ورود به جائى كه غير از اين دنيا است و چشمش چيزهايى را مى بيند كه پيش از اين نمى ديد :

فكشفنا عنك غطائك فبصرك اليوم حديد ( ما پرده را از تو برداشتیم و امروز چشم تو تیز است )  (3)

حضرت رسول و اهل بيت او و ملائكه رحمت و ملائكه غضب را حاضر مى بيند تا درباره او چه حكم شود و چه سفارشى نمايند، و از طرف ديگر، شيطان و يارانش براى آنكه او را به شك اندازند جمع شده اند و مى خواهند كارى كنند كه بى ايمان از دنيا برود، و از طرفى وحشت از آمدن ملك الموت دارد كه آيا به چه هيئت خواهد بود، و به چه نحو جان او را خواهد گرفت الى غير ذلك .

اميرالمؤمنين (ع):(سکرات مرگ از یک سو ، پس آنچه بر سرشان آمده است در وصف نیاید) (4)

شيخ كلينى از حضرت صادق (ع) روايت كرده كه حضرت اميرالمؤ منين (ع) را درد چشمى عارض شد حضرت رسول صلى الله عليه و آله به عيادت آن حضرت تشريف برد او را ديد كه صيحه و فرياد مى كشد، فرمود كه آيا اين صيحه جزع و بيتابى است يا از شدت درد است ؟ اميرالمؤ منين (ع) عرض ‍ كرد يا رسول الله من هنوز دردى نكشيده ام كه سخت تر از اين درد باشد. فرمود يا على چون ملك الموت براى گرفتن روح كافر نازل شود سيخى از آتش را با خود بياورد و با آن سيخ روح او را بيرون كشد پس صيحه كشد! حضرت اميرالمؤ منين چون اين را شنيد برخاست و نشست و گفت : يا رسول الله دوباره حديث را بر من بخوان سپس گفت آيا از امت شما كسى به اين نحو قبض روح مى شود؟ فرمود بلى حاكمى كه جور كند و كسى كه مال يتيم را به ظلم و ستم بخورد و كسى كه شهادت دروغ دهد.  (5)

   و اما چيزهائى كه سبب آسانى سكرات (سختیهای) موت است از جمله :


شيخ صدوق از حضرت صادق (ع) روايت كرده كه فرمود : هر كه بخواهد كه حق تعالى بر او سكرات مرگ را آسان كند بايد صله ارحام و خويشان خود كند، و به پدر و مادر خود نيكى و احسان نمايد، پس هر گاه چنين كند خداوند دشواريهاى مرگ را، بر او آسان كند و در حيات خود فقر به او نرسد هرگز . (۱)


و روايت شده كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله نزد جوانى بهنگام وفات او حاضر شد پس به او فرمود: بگو: لا اله الا الله ، آنگاه زبان آن جوان بسته شد و نتوانست بگويد، و هر چه حضرت تكرار كرد باز نتوانست بگويد؛ پس حضرت به آن زنى كه كنار جوان بود گفت : آيا اين جوان مادر دارد؟ عرض كرد: بلى من مادر او مى باشم فرمود: آيا تو بر او خشمناكى ؟ گفت : بلى و الان شش سال است كه با او سخن نگفته ام حضرت فرمود كه از او راضى شو. آن زن گفت : رضى الله عنه برضاك يا رسول الله  ( خدا به رضایت تو از او خشنود و راضی باشد )  و چون اين كلمه را كه مُشعِر بر رضايت او بود از پسرش گفت ، زبان آن جوان باز شد. حضرت به او فرمود بگو: لا اله الا الله گفت : لا اله الا الله حضرت فرمود چه مى بينى ؟ عرض كرد: مرد سياه قبيح المنظر با جامه هاى چركين و بدبو كه نزد من آمده و گلو و راه نفس مرا گرفته . حضرت فرمود: بگو: يا من يقبل اليسير و يعفو عن الكثير اقبل منى اليسير واعف عنى الكثير انك انت الغفور الرحيم ( ای کسی که – عبادت و عمل – کم را می پذیرد و از – معصیت – زیاد می گذرد ، - اطاعت – کم را از من بپذیر و از – گناه – زیادم درگذر همانا تو آمرزنده و مهربانی )  آن جوان اين كلمات را گفت آن وقت حضرت به او فرمود: نگاه كن چه مى بينى ؟ گفت : مردى سفيد رنگ ، نيكو صورت ، خوشبو با جامه هاى خوب را مى بينم كه به نزدم آمده و آن سياه پشت كرده و مى خواهد برود؛ حضرت فرمود: اين كلمات را تكرار كن ، تكرار كرد، حضرت فرمود: چه مى بينى ؟ عرض كرد: ديگر آن سياه را نمى بينم و آن شخص نورانى نزد من است ، پس در آن حال آن جوان وفات كرد. (۲)
مؤ لف مى گويد: خوب در اين حديث تامل كن ببين اثر عاق پدر و مادر چه اندازه است كه اين جوان با آنكه از صحابه است و شخصى مانند پيغمبر به عيادت او آمده و به بالين او نشسته و خود آن جناب كلمه شهادت به او تلقين فرموده ولى نتوانست آن كلمه را تلفظ كند مگر وقتى كه مادرش از او راضى شد آن وقت زبانش باز شد و كلمه شهادت گفت .


و ديگر از حضرت صادق (ع) مروى است كه هر كس جامه زمستانى يا تابستانى را بر برادر خود بپوشاند، خداوند او را از جامه هاى بهشتى مى پوشاند و سكرات مرگ را بر او آسان مى كند و قبرش را گشاد مى سازد . (
۳)


و از حضرت رسول صلى الله عليه و آله منقول است كه هر كه برادر خود را حلوائى بخوراند حق تعالى تلخى مرگ را از او برطرف مى كند. (
۴)
و از چيزهائى كه براى محتضر سودمند است خواندن سوره يس ، و الصافات و كلمات فرج  (
۵) است. (۶)

و شيخ صدوق از حضرت صادق (ع) روايت كرده كه هر كه يك روز از آخر ماه رجب روزه بگيرد، حق تعالى او را ايمن گرداند از شدت سكرات مرگ و از ترس بعد از مرگ و از عذاب قبر . (۷)

و بدان كه از براى روزه گرفتن بيست و چهار روز از رجب ثواب زيادى رسيده ؛ از جمله آنكه ، ملك الموت به صورت جوانى با لباس خوب با قدحى از شراب بهشت ، وقت قبض روح او حاضر مى شود، و آن شراب را به او بدهد تا سكرات مرگ بر او آسان شود. (۸)


و از حضرت رسول صلى الله عليه و آله مرويست كه هر كس در شب هفتم رجب چهار ركعت نماز بخواند در هر ركعت حمد را يك مرتبه و توحيد را سه مرتبه و سوره فلق و ناس را و بعد از فراغ ده مرتبه صلوات بفرستد و ده مرتبه تسبيحات اربعه بخواند حق تعالى او را در سايه عرش جاى مى دهد و به او ثواب روزه دار ماه رمضان عطا مى كند و برايش ملائكه استغفار مى كند تا از اين نماز فارغ شود و جان دادن و فشار قبر را بر او آسان گرداند و از دنيا بيرون نرود مگر اينكه جاى خود را در بهشت ببيند و حق تعالى او را از فزع اكبر ايمن گرداند.


و شيخ كفعمى از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت كرده است : ‍ هر كه هر روزه ده مرتبه اين دعا را بخواند حق تعالى چهار هزار گناه كبيره او را بيامرزد و او را از سكرات مرگ و فشار قبر و هول قيامت نجات دهد و از شر شيطان و لشكرهاى او محفوظش بدارد و دينش ادا شود، و غم و همش ‍ زايل گردد اين دعا اين است :
اعددت لكل هول لا اله الا الله ، و لكل هم و غم ما شاء الله ، و لكل نعمة الحمد لله ، و لكل رخاء الشكر لله ، و لكل اعجوبة سبحان الله ، و لكل ذنب استغفر الله ، و لكل مصيبة انا لله و انا اليه راجعون ، و لكل ضيق حسبى الله و لكل قضاء و قدر توكلت على الله ، و لكل عدو اعتصمت بالله ، و لكل طاعة و معصية لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم . (
۹)
و بدان نيز كه از براى اين ذكر شريف ، هفتاد مرتبه فضل عظيم است از جمله آنكه وقت مردن او را مژده و بشارت دهند و آن ذكر اين است: يا اسمع السامعين و يا ابصر الناظرين و يا اسرع الحاسبين و يا احكم الحاكمين . (1۰)


شيخ كلينى از حضرت صادق (ع) روايت كرده كه فرمود: از قرائت اذا زلزلت الارض زلزالها ملول نشويد زيرا كه هر كه اين سوره را در نوافل خود بخواند حق تعالى زلزله بر او وارد نسازد و او را به زلزله و صاعقه و به آفتى از آفات دنيا نميراند، و در وقت مردن او ملكى كريم از نزد حق تعالى بر او نازل شود و بالاى سر او بنشيند و بگويد: اى ملك الموت ، نسبت به ولى خدا مدارا كن زيرا كه او مرا بسيار ياد مى كرد . (۱۱)


۱)      بحارالانوار ، ج 74 ، ص 66 ، ح 33

۲)      بحارالانوار ، ج 74 ، ص 75 ، ح 67

۳)      بحارالانوار ، ج 74 ، ص 379 ، ح 83

۴)      بحارالانوار ، ج 75 ، ص456 ، ح 33

۵)   کلمات فرج : ( لا اله الا الله الحلیم الکریم لا اله الا الله العلی العظیم سبحان الله رب السماوات السبع و رب الارضین السبع و ما فیهن و ما بینهن و رب العرش العظیم و الحمدلله رب العالمین ) تا آخر . که در – قنوت - نمازها خوانده میشود .

۶)   بحارالانوار ، ج 81 ، ص 238 – 240

۷)   بحارالانوار ، ج97 ، ص 32 ، ح 6

۸)   امالی صدوق ، مجلس 80 ، ح 1

۹)   بحارالانوار ، ج 87 ، ص 5

۱۰)   سفینة البحار ، ج 8 ، ص 130 ، ماده  " موت "

۱۱)   اصول کافی ، ج2 ، ص 126 ، ح 24

 


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ شنبه 17 تير 1391برچسب:, توسط mahsa

يكى از منازل هولناك آخرت ، قيامت است كه هولش عظيم ، بلكه از هر هول اعظم و فزعش فزع اكبر است و خداوند در وصف آن مى فرمايد : ثقلت فى السموات و الارض لا تاءتيكم الا بغتة

« سنگين و گران و عظيم است قيامت از حيث شدائد و هولهاى آن ، در آسمانها و زمين يعنى بر اهل آنها از ملائكه و جن و انس ، نيايد شما را مگر ناگهان » (1)
قطب راوندى از حضرت صادق (ع) روايت كرده كه
حضرت عيسى (ع) از جبرئيل پرسيد : كى قيامت بر پا خواهد شد؟ جبرئيل چون اسم قيامت شنيد به لرزه افتاد و غش كرد ؛ پس چون به حال آمد گفت يا روح الله ، مسئول به امر قيامت اعلم از سائل نيست ، سپس آيه شريفه را كه ذكر شد خواند . (2)
و شيخ جليل على بن ابراهيم قمى ( رحمة الله ) از
حضرت امام محمد باقر (ع) روايت كرده كه وقتى حضرت رسول صلى الله عليه و آله نشسته بود و جبرئيل نزد آن حضرت بود كه ناگاه نظر جبرئيل به جانب آسمان افتاد و از ترس ، رنگش مانند زعفران زرد شد ؛ پس خود را به رسول خدا چسبانيد و به حضرت پناه برد . پس حضرت رسول به آنجا كه جبرئيل نظرش افتاده بود ، نظر افكند ملكى را ديد كه مشرق و مغرب را پر كرده بود . پس آن ملك رو به پيغمبر كرد و گفت يا محمد! من فرستاده خدايم تا تو را خبر دهم كه يا پادشاهى را اختيار كنى يا پيامبرى را ؟ پس حضرت به سوى جبرئيل توجه كرد ، ديد رنگش به حال اول برگشته و به حال آمده .
جبرئيل عرض كرد : بهتر است كه رسول و بنده باشيد . پس پيغمبر گفت : مى خواهم بنده و رسول باشم . پس آن ملك پاى راست را بلند كرد و گذاشت در ميان آسمان دنيا و پاى چپ را بلند كرد و گذاشت در آسمان دوم ، بعد از آن پاى راست را گذاشت در آسمان سوم ؛ به همين نحو رفت تا آسمان هفتم .
هر آسمان را يك گام خود كرد و هر چه بالا رفت كوچك تر شد تا آنكه به اندازه مرغ كوچكى شد. پس حضرت به جبرئيل فرمود: ديدم طورى ترسيده بودى كه رنگت تغيير كرده بود . جبرئيل گفت : يا رسول الله مرا ملامت مفرما . آيا دانستيد كه اين ملك كى بود ؟ اين اسرافيل حاجب الرب بود و از زمانيكه حق تعالى آسمانها و زمين را خلق فرموده از مكان خود پائين نيامده .
(3)
من او را ديدم كه به سوى زمين مى آيد ، گمان كردم كه براى بر پا كردن
قيامت آمده است پس از ترس قيامت ، رنگم چنان تغيير كرد كه مشاهده فرموديد . پس چون ديدم كه براى امر قيامت نيامده بلكه حق تعالى چون شما را برگزيده و به خاطر عظمت شما او را به نزد شما فرستاده ، رنگم به حال اول برگشت و نفسم به سوى من برگشت(4)


و در روايتى است كه نيست ملك مقربى و نه آسمانى و نه زمينى و نه بادى و نه كوهى و نه صحرايى و نه دريائى مگر اينكه بترسند از روز جمعه براى آنكه قيامت در آن بر پا مى شود .

(5)

فقير گويد: شايد ترسيدن آسمان و زمين و ساير چيزها كه ذكر شد ترسيدن اهل آنها و موكلين آنها باشد چنانچه مفسرين در معنى آيه ثقلت فى السماوات و الارض (6) گفته اند .
و روايت شده كه چون حضرت رسول صلى الله عليه و آله قيامت را ذكر مى نمود، صداى آن حضرت شديد و رخسار آن حضرت سرخ مى شد .
(7)
و شيخ مفيد در ارشاد نقل كرده كه چون
حضرت رسول صلى الله عليه و آله از غزوه تبوك به مدين مراجعت فرمود ، ((عمرو بن معدى كرب )) به خدمت آنحضرت رسيد. حضرت به او فرمود : اسلام بياور اى عمرو تا خدا تو را از فزع اكبر ايمن گرداند يعنى ترسى كه بزرگترين ترسهاست . عمرو گفت : اى محمد صلى الله عليه و آله فزع اكبر كدام است ؛ من كسى هستم كه نمى ترسم .
مؤ لف گويد كه از اين كلام معلوم مى شود دليرى و قوت قلب عمرو؛ نقل شده كه او از شَجعان نامى روزگار بوده و بسيارى از فتوحات عجم به دست او واقع شده و شمشير او به صمصامه معروف بود ، كه با آن ، به يك ضربت ، پاهاى شتر را از هم جدا مى كرد .
(8)
و عمر بن الخطاب در زمان خلافت خود از او خواهش كرد كه آن شمشير را نشان او دهد ، عمرو آن را حاضر كرد. عمر آن را كشيد و بر محلى زد كه تيزى آنرا امتحان كند ابدا اثر نكرد . عمر آن را دور افكند و گفت : اين چيزى نيست . عمرو گفت : اى امير شما از من شمشير طلبيديد نه بازويى كه آن شمشير را مى زد .
(9) عمر از سخن عمرو بدش آمد و او را سرزنش كرد و به قولى او را بزد . (10)
و بالجمله چون عمرو گفت من از فزع اكبر نمى ترسم ،
حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود: اى عمرو چنين نيست كه گمان كرده اى ؛ همانا صيحه اى بلند خواهد شد كه ميتى نماند مگر آنكه زنده شود و نماند زنده اى مگر آنكه بميرد، مگر آنها كه خدا خواسته نميرند. پس يك صيحه ديگر برايشان زده مى شود كه همه زنده مى شوند و صف مى كشند و آسمان شكافته مى شود و كوهها متلاشى و پراكنده مى شوند و پاره ها از آتش جهنم جدا شود و مانند كوه ها افكنده شود ؛ پس نماند صاحب روحى مگر آنكه دلش كنده شود و گناهش را ياد كند و مشغول به خود شود مگر كسانى كه خدا خواسته باشد ؛ پس كجايى تو اى عمرو و اين ؟ عمرو گفت : همانا من مى شنوم امرى را كه عظيم و بزرگ است . (11) پس ایمان بیاورد به خدا و رسول (ص) با قوم خود .

وبالجمله روایات در این باب بسیار است که از همگی استفاده می شود که هول قیامت ، هول بسیار بزرگست و به حدى قيامت هولناك است كه اموات و مردگان در عالم برزخ و قبر نيز هول و وحشت آن را دارند به نحوى كه بعضى از مردگان كه به دعاى اولياء خدا زنده شده اند موهايشان تمام سفيد بوده . سبب سپيدى موى آنها را پرسيدند، گفتند وقتى كه ما را به زنده شدن امر كردند گمان كرديم كه قيامت بر پا شده و از وحشت و هول قيامت تمامى موهاى ما سپيد شد.

اينك ما در اينجا چيزهائى كه سبب خلاصى از سختيهاى قيامت است ذكر مى كنيم شايد آن را به كار بنديد : 

1- روايت شده است كه هر كه سوره يوسف (ع) را در هر روز يا در هر شب بخواند، روز قيامت كه مبعوث مى شود جمالش مانند جمال يوسف باشد، و به او فزع و ترسى از روز قيامت نرسد . (12)

و از حضرت امام محمد باقر (ع) مرويست كه هر كه سوره دخان را در نمازهاى فريضه و نافله ، بخواند حق تعالى او را در جمله آنهائى كه امين و بى ترسند مبعوث فرمايد . (13)

و از حضرت امام جعفر صادق (ع) مروى است كه هر كه سوره احقاف را در هر شب يا در هر جمعه بخواند، به او ترسى در دنيا نرسد و حق تعالى او را از ترس روز قيامت ايمن گرداند . (14)

و نيز از آن حضرت منقولست كه هر كه سوره والعصر را در نمازهاى نافله خود بخواند روز قيامت با صورت سفيد و روشن مبعوث مى شود، و دهانش به خنده گشوده باشد و چشمش روشن باشد تا داخل بهشت شود . (15)

2- شيخ كلينى از حضرت امام جعفر صادق (ع) نقل كرده كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود : هر كه احترام و تعظيم كند كسى را كه در اسلام موى خود را سپيد كرده حق تعالى او را از فزع و ترس روز قيامت ايمن گرداند . (16)

3- و نيز از آن حضرت روايت كرده كه فرمود : هر كه بميرد در راه مكه ، خواه در وقت رفتن باشد يا در وقت برگشتن ، از ترس بزرگ روز قيامت ايمن باشد . (17)

و شيخ صدوق از آن حضرت روايت كرده كه فرمود هر كه در يكى از دو حرم ، يعنى حرم مكه و حرم مدينه بميرد خداوند او را از جمله آنهائيكه امين و بى ترسند قرار مى دهد . (18)

4- شيخ كلينى از حضرت صادق (ع) روايت كرده كه فرمود : هر كه در حرم مكه معظمه دفن شود از فزع اكبر ايمن گردد . (19)

5- شيخ صدوق از حضرت رسول صلى الله عليه و آله نقل كرده كه هر كس پیش آید او را فاحشه(20) یا شهوتی ، پس اجتناب کند از آن به جهت ترس از خداوند – عزٌ و جلٌ - خداوند آتش جهنم را بر او حرام گرداند و او را از ترس بزرگ روز قيامت ايمن گرداند . (21)

6- كسى كه نفس اماره را دشمن خويش شمرد - نه مردم را - خداوند او را از ترس روز قيامت ايمن گرداند . (22)

7- شيخ اجل على بن ابراهيم قمى از حضرت امام محمد باقر (ع) روايت كرده كه هر كس خشم خود را فرو برد خداوند دل او را از امن و ايمان روز قيامت پر گرداند . (23)

8- حق تعالى در سوره نمل فرمود :

من جاء بالحسنة فله خير منها و هم من فزع يومئذ آمنون « هر كه آورد در روز قيامت حسنه را پس از براى اوست بهتر از آن و ايشان از فزع آن روز ايمنند » (24)

از حضرت اميرالمؤمنين روايت شده كه فرمود : حسنه در اين آيه ، معرفت و ولايت و محبت ما اهل بيت است . (25)

9- شيخ صدوق از حضرت صادق (ع) روايت كرده كه فرمود : هر كس كه برادر مؤمن اندوهگين و تشنه را كمك كند و اندوهش را از بين ببرد و يا خواسته اش را بر آورده سازد براى او از طرف خداوند هفتاد و دو رحمت است كه يكى از آنها را حق تعالى در دنيا به او مرحمت فرمايد كه با آن زندگى خود را اصلاح نمايد و هفتاد و يك رحمت ديگر براى جلوگيرى از ترسهاى روز قيامت او باشد . (26)

مؤلف گويد كه در خصوص قضاء حوائج برادران دينى روايات بسيار نقل شده ؛ از جمله از حضرت امام محمد باقر (ع) مروى است كه كسى كه دنبال كار برادر مسلمان خود برود حق تعالى او را در حمايت هفتاد و پنج هزار فرشته قرار دهد كه براى او در هر قدمى حسنه اى بنويسد و زشتى را از او بردارد و درجه بالاتر را به او دهد. و چون فارغ شود از حاجت او بنويسد براى او اجر كسيكه حج و عمره را بجا آورده باشد .(27)

و از حضرت صادق (ع) منقول است كه قضاء حاجت مرد مؤمن افضل است از حجّه ( یعنی یک حج ) و حجّه و حجّه و شمرد تا ده حج . (28)

و روايت شده كه در بنى اسرائيل هر گاه عابدى به نهايت عبادت مى رسيد از ميان همه عبادات سعى و كوشش در بر آوردن حاجات مردم اختيار مى كرد . (29)

و شيخ جليل ، (( شاذان بن جبرئيل قمى )) از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت كرده كه حضرت در شب معراج اين كلمات را ديد كه بر در دوم بهشت نوشته شده : « لا اله الا الله محمد رسول الله على ولى الله » ، از براى هر چيزى حيله ايست و حيله سرور در آخرت چهار خصلت است : دست ماليدن بر سر يتيمان و مهربانى بر بيوه زنان و رفتن پى حاجت مؤمنان و تعهد و پرستارى از فقيران و مسكينان و . . . (30)

لهذا علما و بزرگان دين خيلى اهتمام در قضاء حوائج مؤمنين داشتند و حكاياتى از ايشان در اين باب نقل شده كه جاى نقلش نيست .

10- شيخ كلينى از حضرت امام رضا (ع) نقل كرده كه هر كه نزد قبر برادر خود بيابد و دست خود را بر قبر بگذارد و « انا انزلناه فى ليلة القدر » را هفت مرتبه بخواند خداوند او را از فزع اكبر ايمن گرداند . (31)

(مؤلف گويد كه در روايت ديگر است كه رو به قبله كند و دست بر روى قبر بگذارد) و اين ايمن بودن از ترس بزرگ روز قيامت ، ممكن است براى خواننده باشد چنانچه ظاهر خبر است ، و محتمل است براى ميت باشد چنانچه از بعضى روايات ظاهر مى شود.

و اين فقير ديدم در مجموعه اى كه شيخ اجل افقه ، ابو عبدالله محمد بن مكى عاملى معروف به شيخ شهيد، به زيارت قبر استاد خود شيخ اجل عالم فخر المحققين نجل آية الله علامه حلى ( رضوان الله عليهم اجمعين ) آمد و گفت : نقل مى كنم از صاحب اين قبر و او نقل كرد از والد ماجدش به سند خود از امام رضا (ع) كه هر كه زيارت كند قبر برادر مؤمن خود را و بخواند نزد او سوره قدر را و بگويد:

 اللهم جاف الارض عن جنوبهم و صاعد اليك ارواحهم و زدهم منك رضوانا و أسكن اليهم من رحمتك ما تصل به وحدتهم و تونس وحشتهم ، انك على كل شىء قدير ايمن شود خواننده و ميت از فزع اكبر

مؤلف گويد كه قبر فخر المحققين بنابر آنچه از كلام مجلسى اول در شرح فقيه ظاهر مى شود در نجف اشرف است و شايد نزديك قبر والدش علامه ( رحمه الله عليه ) در ايوان مطهر باشد .

 


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ شنبه 17 تير 1391برچسب:, توسط mahsa

 

در روايات وارد شده است كه از مو باريك تر و از شمشير برنده تر و از آتشگرم تر است ، و مؤمنان خالص به راحتى مانند برق از آن مى گذرند و بعضى با دشوارى مى گذرند اما نجات مى يابند، و بعضى از عقبات آن ، به جهنم مى افتند و آن در آخرت ، نمونه صراط مستقيم دنيا است كه دين حق و راه ولايت و متابعت حضرت اميرالمؤ منين و ائمه طاهرين از ذريه او صلوات الله عليهم اجمعين است و هر كه از اين صراط عدول و ميل به باطل كرده است ، از گفتار يا كردار، از همان عقبه از صراط آخرت مى لرزد و به جهنم مى افتد و صراط مستقيم سوره حمد، اشاره به هر دو است.(1)
علامه مجلسى ( رحمه الله عليه ) در حق اليقين از كتاب عقايد شيخ صدوق ( رحمه الله ) نقل كرده كه فرمود:

اعتقاد ما در عقباتى كه در راه محشر است آنست كه هر عقبه اى اسم واجب و فرضى است از اوامر و نواهى الهى ، پس ‍ انسان به هر عقبه اى كه مى رسد اگر تقصيرى كرده است در آن عقبه او را هزار سال نگه مى دارند و حق خدا را از او مى خواهند اگر از عهده آن با عمل صالحى كه از پيش فرستاده بيرون آمد و يا رحمت خدا شامل حالش شد از آن نجات مى يابد و به عقبه ديگر مى رسد، پس پيوسته او را از عقبه اى به عقبه ديگر مى برند و نزد هر عقبه سؤال مى كنند از آنچه كه او انجام داده است پس اگر از همه سلامت بيرون رفت منتهى مى شود به دار بقاء، پس ‍ حياتى مى يابد كه هرگز مرگ در آن نمى باشد و سعادتى مى يابد كه شقاوت در آن نيست و در جوار خدا با پيغمبران و صديقين و شفعاء و صالحان از بندگان خداى تعالى ، ساكن مى شود و اگر او را در عقبه اى حبس كنند و از او حقى را كه تقصير در آن كرده بخواهند ديگر راه نجاتى نخواهد داشت و با لغزش قدمهايش به درون جهنم مى افتد و اين عقبات بر روى صراط است و نام يكى از اين عقبات ولايت است كه همه خلايق را نزد آن عقبه باز مى دارند و از ولايت اميرالمؤ منين (ع) و ائمه بعد از او (عليهم السلام ) سئوال مى كنند اگر به وظايف خود عمل كرده است نجات مى يابد و مى گذرد و گرنه به جهنم مى افتد چنانكه حق تعالى فرموده است :

وقفوهم انهم مسئولون(2)

« آنها را نکه دارید که از آنها سؤال می شود »

 

و اهم عقبات ، « مرصاد » است ؛ ان ربك لبالمرصاد (3)

« همانا پروردگارت در کمین است »

 

و حق تعالى مى فرمايد :

« به عزت و جلال خود سوگند ياد مى كنم كه ظالمى از آن نمى گذرد تا كيفر شود »

 

و اسم یک عقبه رحم است ، و اسم ديگرى امانت است و اسم ديگرى نماز، و بنام هر وظيفه و تكليفى عقبه [اى] هست كه انسان را در آن نگه مى دارند و به بازرسى و پرس و جوى او مى پردازند.انتهی...(4)


از حضرت
امام محمد باقر (ع) روايت است كه چون اين آيه نازل شد:

و جى ء يومئذ بجهنم : « و بياورند در آن روز جهنم را »(5)

از حضرت رسول صلى الله عليه و آله پرسيدند معنى اين آيه چيست ؟ فرمود كه روح الامين مرا خبر داده كه چون حق تعالى اولين و آخرين را در قيامت جمع كند، بياورند جهنم را با هزار مهار که کشند او را با صد هزار ملك در نهايت شدت و غلظت ، و جهنم را صدای در هم شکستن و خروش و غضب عظیم بوده باشد ، پس نفسی بکشد و صدایی در آن ظاهر شود که اگر نه آن باشد که حق تعالی [امر] مردم را تاخیر کرده است از برای حساب ، هر آینه همه را هلاک کند ، پس نماند هیچ بنده ای از بندگان خدا ، نه ملکی و نه پیغمبری مگر آنکه فریاد کند:

رب نفسى نفسى : پروردگارا جان مرا جان مرا نجات ده

و تو اى پيغمبر خدا ندا كنى : « امتى امتى » و از براى امت خود دعا كنى .

پس صراط را بر روى آن بگذارند، كه از مو باريكتر و از شمشير برنده تر، و در آن سه قنطره ( شاخه ) است بر يك قنطره امانت و صله رحم است ، و بر دوم نماز و بر سوم عدالت پروردگار عالميان یعنی حکم بر مظلمه های بندگان ، پس مردم را تکلیف می کنند که بر صراط بگذرید، پس در عقبه اول صله رحم و امانت ايشان را نگه مى دارد؛اگر قطع رحم و خیانت در اموال مردم کرده باشند از این عقبه نمیگذرند تا از عهده آن بدر آیند یا به جهنم افتند، و اگر از اين عقبه نجات يافتند نماز ايشان را نگه مى دارد؛ و اگر از اين عقبه نجات يافتند عدالت الهى برای مظالم عباد ايشان را نگه مى دارد؛ و اشاره به اين است آنچه حق تعالى فرموده :

ان ربك لبالمرصاد « به درستی که پروردگار تو بر سر راه يا كمينگاه است »(6)

و مردم بر صراط مى روند و بعضى به دست چسبيده اند و بعضى يك پايش ‍ لغزيده با پاى ديگر، خود را نگه مى دارد و ملائكه بر دور ايشان ايستاده و دعا و ندا مى كنند كه اى خداوند حليم بردبار، به فضل و كرم خود آنها را ببخش و ايشان را سالم عبور ده و مى بينى كه مردم خطا كار مى ريزند در آتش جهنم مانند شب پره، پس كسى كه به رحمت خدا نجات يافت و گذشت مى گويد: الحمد لله ، وبه نعمت خدا تمام می شود اعمال صالحات و نموّ می کند حسنات و حمد می کنم خداوندی را که نجات داد مرا از تو بعد از آنکه ناامید شده بودم به منت و فضل خود ، به درستی که پروردگار ما آمرزنده و شکر کننده است عمل های بندگان خود را . (7)


ثقه جليل ، حسين بن سعيد اهوازى از حضرت امام محمد باقر (ع) روايت كرده كه مردى نزد حضرت ابوذر رضى الله عنه آمد و او را به زائيدن گوسفندش بشارت داد پس گفت : اى ابوذر مژده باد تو را كه گوسفندانت اولاد آورده و بسيار شدند. [ابوذر] فرمود: زيادى آنها مرا خوشحال نمى سازد و بهتر است كه تعداد آنها برايم كمتر باشد زيرا زيادى آنها مرا گرفتار مى سازد؛ همانا شنيدم كه پيغمبر خدا فرمود: بر دو طرف صراط، روز قيامت عقبه رحم و امانت است پس كسى كه صله رحم و اداء امانت كرده باشد، از آن بگذرد و آن دو طرف صراط (رحم و امانت) نمى گذارند كه در آتش بيفتد. (8)

و در روايت ديگر است [كه] اگر خيانت كننده در امانت و قطع كننده رحم بخواهد بگذرد، با اين دو خصلت ، عملى ديگر او را نفع ندهد و صراط او را در آتش مى افكند. (9)


حكايت :
سيد اجل اكمل مؤ يد، علامه نحرير بهاء الدين سيد على بن سيد عبدالكريم نيلى نجفى كه جلالت شاءنش بسيار و مناقبش بى شمار است و تلميذ شيخ شهيد و فخر المحققين است در كتاب
« انوار المضيئة » در ابواب فضايل حضرت اميرالمؤمنين (ع) به مناسبتى اين حكايت را از والدش نقل كرده كه در قريه نيله كه قريه خوشان باشد شخصى بود كه توليت مسجد آن قريه با او بود روزى از خانه بيرون نيامد، او را طلبيدند عذر آورد كه نمى توانم ، چون تحقيق كردند معلوم شد كه بدن او با آتش سوخته غير از دو طرف رانهاى او تا طرف زانوها و ديدند درد و الم او را بى قرار كرده ، سبب آنرا از او پرسيدند، گفت : در خواب ديدم كه قيامت برپا شده و مردم به داخل جهنم مى ريزند و من از آن كسانى بودم كه مرا به بهشت فرستادند همين كه رو به بهشت مى رفتم به پلى رسيدم كه عرض و طول آن بزرگ بود، گفتند كه اين صراط است پس از آن عبور كردم و هر چه از آن طى مى كردم عرضش كم ، و طولش بسيار مى شد تا رسيد بجائى كه مثل تيزى شمشير شد، در زير آن نگاه كردم ديدم كه وادى بسيار بزرگى است و در آن آتشسياهى است ، و در آن ، جمره هايى مثل قله كوهها، و مردم بعضى نجات مى يابند و بعضى در آتش مى افتند و من شروع كردم به لرزيدن مثل كسى كه بخواهد بيفتد تا خود را رسانيدم به آخر صراط، به آنجا كه رسيدم نتوانستم خوددارى كنم كه ناگاه در آتش افتادم و در ميان آن فرو رفتم ، پس خود را رساندم به كنار وادى و هر چه دست انداختم دستم به جايى بند نشد و آتش با قوت جريان خود، مرا به پايين مى كشيد و من استغاثه مى كردم ، عقل از من پريده بود، پس ملهم شدم به آنكه گفتم : يا على بن ابى طالب ، پس نظر افكندم ديدم مردى به كنار وادى ايستاده ، در دلم افتاد كه او على بن ابى طالب (ع) است . گفتم اى آقاى من ، يا اميرالمؤمنين ، فرمود: دست خود را بياور نزديك ، پس دست خود را به جانب آن حضرت ، دراز كردم پس ‍ دستم را گرفت و كشيد و مرا بيرون آورد و با دست خود آتش را از دو طرف رانم دور كرد در اين محل وحشت زده از خواب جستم و اين حال خود را ديدم كه مى بينيد سالم نمانده بدن من از آتش مگر آنجائى كه امام دست ماليده ؛ پس مدت سه ماه مرهم كارى كرد تا سوخته ها بهتر شد. و بعد از آن كم بود كه نقل كند اين حكايت را جهت احدى مگر آنكه تب مى گرفت او را (انتهى )


ذكر چند عملى براى سهولت گذشتن از اين عقبه ، غير از صله رحم و اداء امانت ، كه گذشت :


اول :
سيد بن طاووس در كتاب «
اقبال » روايت كرده كه در شب اول ماه رجب بعد از نماز مغرب ، بيست ركعت نماز كند به حمد و توحيد و بعد از هر دو ركعت سلام دهد تا محفوظ بماند خودش و اهل و مال و اولادش و از عذاب قبر در پناه باشد و از صراط بى حساب مانند برق بگذرد.(10)

 

دوم :
روايت شده كه هر كه شش روز از ماه رجب روزه بگيرد از «
آمنين » باشد روز قيامت و بگذرد بر صراط به غير حساب. (11)


سوم :
و نيز سيد روايت كرده كه كسى كه در شب بيست و نهم شعبان ده ركعت نماز كند بخواند در هر ركعت
حمد يك مرتبه و «الهيكم التكاثر» ده مرتبه ، و معوذتين (فلق و ناس) ده مرتبه ، و « توحيد » ده مرتبه ، عطا فرمايد حق تعالى به او ثواب مجتهدين و سنگين كند ميزان او را از حسنات و آسان گرداند بر او حساب را و بگذرد بر صراط مثل برق جهنده. (12)


چهارم :
در فصل سابق گذشت كه هر كه زيارت
كند حضرت امام رضا (عليه السلام ) را با آن دورى قبر شريفش ، آن حضرت بيايد نزد او در سه موطن روز قيامت تا او را خلاصى بخشد از اهوال آنها كه يكى از آنها «صراط» است .(13)


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ شنبه 17 تير 1391برچسب:, توسط mahsa

هر کدام به طور خلاصه توضیح می دهم . 1- تعریف لغوی و اصطلاحی برزخ و حقیقت مرگ : تعریف لغوی برزخ که همان حائل و حدفاصل بین دو چیز می باشد تعریف اصطلاحی برزخ هم فاصله بین مرگ تا قیامت می باشد و حقیقت مرگ هم دریافت کردن روح انسان توسط خداوند می باشد . 2- انواع مرگ ، علل ترس ازمرگاز دیدگاه ماتریالیستها و الهیون . مرگاز نظر قرآن یا حقیقی است یا مشروط می باشد و علل ترس ازمرگ هم می تواند مختلف باشد که عمده آن عدم اعتقاد و یقین به قیامت و معاد باشد و همچنین ماتریالیستها معتقدند که انسان با مرگ نیست و نابود می شود و از بین می رود اما الهیون معتقدند که انسان با مرگ نابود نمی شود و به حیات برزخی وارد می گردد . 3- حیات برزخی و شواهدی که دلالت بروجود حیات برزخی می کند . حیات برزخی که مربوط به روح انسان می باشد و انسان بعدازمرگ وارد آن می شود و تا قیامت در آن می ماند و به اعمالش در آن جا رسید گی می شود در این زمینه شواهد زیادی است که وجود برزخ را بعدازمرگ اثبات می کند. 4-تصویر برزخ در آیات وروایات : آیات و روایات زیادی در مورد برزخ آمده است و ما را به وجود عالم دیگری بعداز مردن آگاه می کند و علاوه بر آیات قرآن روایات زیادی از ائمه معصومین ( علیهم السلام ) درباره برزخ آمده است . 5- آثاری که اعتقاد به معاد و برزخ در زندگی فردی و اجتماعی دارد و شبهات وارده به برزخ و پاسخ به آن ها . اعتقاد به معاد و برزخ در زندگی فردی و اجتماعی ما تاثیرات فراوانی دارد و ما در مسائل مختلف از جمله مسائل اقتصادی ، نظامی و… نیازمند اعتقاد به حیات پس ازمرگ می باشیم . خدای بزرگ را ، که همو اره از پرتو الطاف و عنایات بی کرانش بیش از میزان شایستگی ام، مرا بهره مند نموده است ، برتوفیق انجام این مهم شکر و سپاس می گویم . از او می خواهم به حق بندگان پاک و مقربان درگاهش قصدمان را خالص ، عملمان را صالح و نوشتارمان را نافع گرداند و آن را ذخیزه ای برای روز جزا سازد ، که او رحمان است و رحیم و دعای بندگان را مجیب


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ شنبه 17 تير 1391برچسب:, توسط mahsa

 

آیت الله العظمی سیدمحمدتقی بهجت (ره): از واضحات است که خواندن قرآن در هر روز و ادعیه مناسبه ی اوقات و امکنه در تعقیباتپندهای قرآنی/۱۸

 و غیر این ها و کثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرّفه و زیارت علما و صلحا و همنشینی با آنها، از مزضیّات خدا و رسول صلّی الله علیه و آله وسلّم است، و باید روز به روز، مراقب زیادتی بصیرت و انس به عبادت و تلاوت و زیارت باشد.

برنامه سلوک در نامه های سالکان/ص۴۸۳

 


موضوعات مرتبط: پندهای قرآنی

[ شنبه سیزدهم خرداد 1391 ] [ 8:40 ] [ سید سجاد ادیانی ]

2 نظر

پندهای قرآنی/۱۷

پندهای قرآنی/۱۷

مرحوم حاج اسماعیل دولابی (ره): اگر قرآن را نمی فهمی از خود صاحب کلام که همراه کلامش است بخواه که به تو بفهماند.

مصباح الهدی/ج۱/ص۴۳۸


موضوعات مرتبط: پندهای قرآنی

[ جمعه هجدهم شهریور 1390 ] [ 19:15 ] [ سید سجاد ادیانی ]

3 نظر

پندهای قرآنی/۱۶

پندهای قرآنی/۱۶

بَراء بن عازب گوید: با جمعی در خدمت پیامبر صلّی الله علیه و آله بودیم و از دور جنازه ای را دفن می کردند، حضرت فوراً خود را به کنار جسد رساند و سخت گریست. آنگاه به ما نگاهی کرد و فرمود: «لِمِثلِ هَذَا فَلیَعمَلِ العَامِلُونَ» : برای چنین چیزی اهل طاعت عمل می کنند. (صافات/۵۸) و در ادامه فرمود: ای مردم! از تنگی قبر بترسید و برای این مکان، عمل کنید.

ارشاد القلوب/ج۱/ص۱۶۸و۱۶۹


موضوعات مرتبط: پندهای قرآنی

[ چهارشنبه بیست و ششم مرداد 1390 ] [ 11:26 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

پندهای قرآنی/۱۵

پندهای قرآنی/۱۵

آیت الله العظمی سید علی قاضی (ره):

بر شما باد به قرائت قرآن در شب، با صدای زیبا و محزون، که آن شراب (روحانیِ) مؤمنان است.

دریای عرفان/ص۱۲۸


موضوعات مرتبط: پندهای قرآنی

[ پنجشنبه بیستم مرداد 1390 ] [ 10:55 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

پندهای قرآنی/۱۴

پندهای قرآنی/۱۴

امیر المؤمنین علی علیه السلام می فرماید: و همانا خدا استغفار را وسیله دائمی فرو ریختن روزی و موجب رحمت آفریدگان قرار داد و فرمود: «از پروردگار خود آمرزش بخواهید که آمرزنده است. برکات خود را از آسمان بر شما فرو می بارد، و با بخشش اموال فراوان و فرزندان شما را یاری می دهد، و باغستان ها و نهرهای پر آب در اختیارتان می گذارد (نوح/۱۰ تا ۱۲) ». پس رحمت خدا بر آن کس که استقبال توبه رود، و از گناهان خود پوزش طلبد و پیش از آن که مرگ او فرا رسد اصلاح گردد.

نهج البلاغه/خطبه ۱۴۳ 


موضوعات مرتبط: پندهای قرآنی

[ چهارشنبه پنجم مرداد 1390 ] [ 11:25 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

پندهای قرآنی/۱۳

پندهای قرآنی/۱۳

از سخنان امیر المؤمنین علیه السلام است: آگاه باشید که شفاعت قرآن پذیرفته و سخنش تصدیق می گردد. آن کس که در قیامت، قرآن شفاعتش کند بخشوده می شود و آن کس که قرآن از او شکایت کند محکوم است.

در روز قیامت ندا دهنده ای بانگ می زند:

«آگاه باشید امروز هرکس، گرفتار بذری است که کاشته، و عملی است که انجام داده، جز اعمال منطبق با قرآن»

پس شما در شمار عمل کنندگان به قرآن و پیروان آن باشید ...

نهج البلاغه/ خطبه 176


موضوعات مرتبط: پندهای قرآنی

[ پنجشنبه بیست و ششم خرداد 1390 ] [ 18:24 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

پندهای قرآنی/۱۲

پندهای قرآنی/۱۲

جوانی را مغتنم بشمار، از سلامتی، پیش از بیماری بهره ببر، و پیش از رسیدن مرگ انفاق کن، و چون مردان مرد، برای خود، چیزی جلوتر بفرست، که بخل ورزیدن به زیان انسان است؛

خداوند در آیه ۱۸۰ آل عمران می فرماید: آنان که بخل ورزیدند و از مالی که خدا به آنان داده، انفاق نکردند، گمان نبرند که این بخل به سود آنها تمام می شود، زیرا آن مال در قیامت، چون طوقی به گردنشان آویخته می شود.

ارشاد القلوب/ج۱/ص۱۴۴


موضوعات مرتبط: پندهای قرآنی

[ پنجشنبه دوازدهم خرداد 1390 ] [ 10:49 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

پندهای قرآنی/۱۱

پندهای قرآنی/۱۱

عارفی به مرید خود گفت: شیطان بر پدر و مادر تو آدم و حوا سوگند خورد که نصیحت گر آنان است: وَ قَاسَمَهُمَا اِنّی لَکُمَا لَمِنَ  النَّاصِحینَ (اعراف/21)

حال که به گمراهی تو سوگند خورده و خطاب به پروردگار گفته:

فَبِعِزَّتِکَ لَاُغوِیَنَّهُم اَجمَعینَ (ص/82)

معلوم است که با تو چه کند. اینک دامن همّت به کمر زن و خود را از کید و مکر و فریبش رها کن.

هزار و یک حکایت قرآنی/ص153

 


موضوعات مرتبط: پندهای قرآنی

[ جمعه شانزدهم اردیبهشت 1390 ] [ 18:52 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

پندهای قرآنی/۱۰

پندهای قرآنی/۱۰

امیر المؤمنین امام علی علیه السلام می فرماید: همانا پس از من روزگاری بر شما فرا خواهد رسید که ...

در شهرها چیزی ناشناخته تر از معروف و شناخته تر از منکر نیست. حاملان قرآن، آن را واگذاشته و حافظان قرآن، آن را فراموش می کنند؛ پس در آن روز قرآن و پیروانش از میان مردم رانده و مهجور می گردند، و هر دو غریبانه در یک راه ناشناخته سرگردانند، و پناهگاهی میان مردم ندارند. پس قرآن و پیروانش در میان مردمند، اما گویا حضور ندارند؛ با مردمند ولی از آن ها بریده اند، زیرا گمراهی و هدایت هرگز هماهنگ نشوند، گرچه کنار یکرگیر قرار گیرند...

نهج البلاغه/خطبه 147


موضوعات مرتبط: پندهای قرآنی

[ دوشنبه پنجم اردیبهشت 1390 ] [ 12:44 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

پندهای قرآنی/۹

پندهای قرآنی/۹

ای انسان! از خواب گرانت برخیز، و به هوش آی، و امروز عمل کن و پیش از رسیدن اجل، از فرصت استفاده نما و از آن درست کن خانه ای که برهنه می آیی و برهنه از آن کوچ می کنی، چنان که خداوند متعال (در آیه ۹۴ انعام) می فرماید: « و همه شما تنها، به سوی ما بازگشت می کنید، همان گونه که روز اول شما را آفریدیم.»

ارشاد القلوب/ج۱/ص ۱۳۷


موضوعات مرتبط: پندهای قرآنی

[ یکشنبه بیست و هشتم فروردین 1390 ] [ 22:46 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

پندهای قرآنی/۸

پندهای قرآنی/۸

علامه حسن زاده آملی: دو تا طلبه آمدند پیش من. یکی گفت: آقا من دارم دیوان شعر حفظ می کنم و یک مقداری را هم حفظ کرده ام. به او گفتم: برو قرآن حفظ کن، حفظ کردن دیوان چه فایده ای دارد؟ گفت: چشم.

داستان های عارفانه در آثار علامه حسن زاده/ص۷۹

 


موضوعات مرتبط: پندهای قرآنی

[ دوشنبه شانزدهم اسفند 1389 ] [ 17:2 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

پندهای قرآنی/۷

پندهای قرآنی/۷

امیرالمؤمنین (ع) فرمود: آگاه باشید! کسی با داشتن قرآن، نیازی ندارد، و بدون قرآن، بی نیاز نخواهد بود، پس درمان خود را از قرآن بخواهید، و در سختی ها از قرآن یاری بطلبید، که در قرآن درمان بزرگترین بیماری ها یعنی کفر و نفاق و سرکشی و گمراهی است.

نهج البلاغه/خطبه ۱۷۶


موضوعات مرتبط: پندهای قرآنی

[ شنبه شانزدهم بهمن 1389 ] [ 11:22 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

پندهای قرآنی/پند ۶

پندهای قرآنی

پند ۶

استاد شهید مطهری : همه باید به قرآن بازگردیم و قرآن را پیشاپیش خود قرار دهیم و در زیر سایه قرآن به سوی سعادت و کمال حرکت کنیم.

ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ شنبه 17 تير 1391برچسب:, توسط mahsa

 

احادیث قرآنی/۳۲

حضرت فاطمه سلام الله علیها:

قَارِئیُ الحَدیدِ وَ اِذَا وَقَعَت، وَالرَّحمنِ یُدعَیٰ فِی السَّمَاوَاتِ وَالاَرضِ ساکِنُ الفِردَوس:

تلاوت کننده سوره های حدید و واقعه و الرّحمن در آسمان ها و زمین، اهل بهشت فردوس خوانده می شوند.

فرهنگ سخنان حضرت فاطمه (س)/ص۱۹۷  


موضوعات مرتبط: احادیث قرآنی

[ جمعه بیست و هشتم مرداد 1390 ] [ 18:1 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

احادیث قرآنی/۳۱

احادیث قرآنی/۳۱

امام صادق علیه السلام فرمود:

مَن قَرَأَ القُرءَانَ فِی المُصحَفِ مُتِّعَ بِبَصَرِهِ وَ خُفِّفَ عَن وَالِدَیهِ وَ اِن کَانَا کَافِرینِ:

هرکس قرآن را از روی آن بخواند از بینایی خود بهره مند می شود و موجب کاهش عذاب پدر و مادرش می شود، هر چند کافر باشند.

اصول کافی/ج۴/ص۵۶۴


موضوعات مرتبط: احادیث قرآنی

[ چهارشنبه بیست و ششم مرداد 1390 ] [ 11:48 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

احادیث قرآنی/۳۰

احادیث قرآنی/۳۰

امیر المؤمنین علی علیه السلام:

اَفضَلُ الذِّکرِ القُرءَانُ، بِهِ تُشرَحُ الصُّدُورِ وَ تَستَنیرُ السَّرَائِرُ:

برترین ذکرها قرآن است، که به وسیله ی آن سینه ها گشوده شود، درون ها روشنی گیرد.

غررالحکم/ح۸۱۲۹


موضوعات مرتبط: احادیث قرآنی

[ سه شنبه بیست و پنجم مرداد 1390 ] [ 13:3 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

احادیث قرآنی/۲۹

احادیث قرآنی/۲۹

رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم:

اِقرَءُوا القُرءَانَ بِأَلحَانِ العَرَبِ وَ اَصوَاتِهَا، وَ اِیَّاکُم وَلُحُونِ اَهلِ الفِسقِ وَ اَهلِ الکَبَائِرِ:

قرآن را با الحان و آواهای عربی بخوانید، و از لحن های بدکاران و اهل گناهان کبیره دوری کنید.

اصول کافی/ج۴/ص۵۶۸


موضوعات مرتبط: احادیث قرآنی

[ دوشنبه بیست و چهارم مرداد 1390 ] [ 12:1 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

احادیث قرآنی/۲۸

احادیث قرآنی/۲۸

رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم:

اِنَّ اَحَقَّ النَّاسِ بِالتَخَشُّعِ فِی السِّرِّ وَ العَلانِيَةَ لَحامِلُ القُرآنِ، وَ اَنَّ اَحَقَّ النَّاسِ فِی السِّرِّ وَ العَلانِيَةَ بِالصَّلاةِ وَالصَّومِ لَحَامِلُ القُرآنِ:

همانا سزاوارترین مردم به ترس از خدا در نهان و آشکارا حامل قرآن است، و سزاوارترین مردم در نهان و آشکارا برای نماز و روزه حامل قرآن است.

اصول کافی/ج۴/ص۵۴۶


موضوعات مرتبط: احادیث قرآنی

[ شنبه بیست و دوم مرداد 1390 ] [ 12:22 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

احادیث قرآنی/۲۷

احادیث قرآنی/۲۷

امیر المؤمنین علی علیه السلام:

اَهلُ القُرءَانِ اَهلُ اللهِ وَ خاصَّتُهُ:

اهل قرآن، اهل خدا و خاصّان درگاه اویند.

غررالحکم و دررالکلم/ح۸۱۲۵


موضوعات مرتبط: احادیث قرآنی

[ جمعه بیست و یکم مرداد 1390 ] [ 18:4 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

احادیث قرآنی/۲۶

احادیث قرآنی/۲۶

امام صادق علیه السلام فرمود:

اَلقُرءَانُ عَهدُ اللهِ اِلَیٰ خَلقِهِ، فَقَد یَنبَغی لِلمَرءِ المُسلِمِ اَن یَنظُرَ فی عَهدِهِ وَ اَن یَقرَأ مِنهُ فی کُلِّ  یَومٍ خَمسینَ آيَةً :

قرآن پیمان خدا با آفریدگان است. پس سزاوار است هر انسان مؤمنی به پیمانش بنگرد و هر روز پنجاه آیه از آن را بخواند.

اصول کافی/ج۴/ص۵۵۶


موضوعات مرتبط: احادیث قرآنی

[ جمعه بیست و یکم مرداد 1390 ] [ 11:0 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

احادیث قرآنی/۲۵

احادیث قرآنی/۲۵

امیر المؤمنین علی علیه السلام:

اَحسِنُوا تِلاوَةِ القُرءَانِ فَاِنَّهُ اَنفَعُ القِصَصِ، وَاستَشفَعُوا بِهِ فَاِنَّهُ شِفَاءُ الصُّدورِ:

نیکو کنید تلاوت قرآن را که آن سودمند ترین داستان هاست، و بدان شفا جویید که آن شفای سینه هاست.

غررالحکم و دررالکلم/ح۸۱۲۷


موضوعات مرتبط: احادیث قرآنی

[ جمعه بیست و یکم مرداد 1390 ] [ 10:54 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

احادیث قرآنی/۲۴

احادیث قرآنی/۲۴

امیر المؤمنین علی علیه السلام:

لِیَکُن سَمیرُکَ القُرءَان:

باید داستان سرای شب تو قرآن باشد.

غررالحکم و دررالکلم/ح۸۱۴۴


موضوعات مرتبط: احادیث قرآنی

[ پنجشنبه بیستم مرداد 1390 ] [ 10:53 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

احادیث قرآنی/۲۳

احادیث قرآنی/۲۳

رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم:

اَلقُرءَانُ غِنیً لا فَقرَ بَعدَهُ وَ لا غِنیً دُونَهُ:

قرآن بی نیازی می آورد که بعد از آن، فقری به همراه ندارد، و غیر از آن (قرآن) بی نیازی وجود ندارد.

نهج الفصاحه/ح۲۷۲۳


موضوعات مرتبط: احادیث قرآنی

[ پنجشنبه بیستم مرداد 1390 ] [ 10:43 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

احادیث قرآنی/۲۲

احادیث قرآنی/۲۲

حضرت فاطمه سلام الله علیها:

حُبِّب اِلَیَّ مِن دُنیاکُم ثَلاثٌ : تَلاوَةُ کِتَابِ اللهِ وَ النَّظَرُ فی وَجهِ رَسُولِ اللهِ وَ الاِنفَاقُ فی سبیلِ اللهِ:

از دنیای شما سه چیز محبوب من است: تلاوت کتاب خدا (قرآن) و نگاه به چهره ی رسول خدا صلّی الله علیه و آله و انفاق در راه خدا.

فرهنگ سخنان حضرت فاطمه(س)/ص 197


موضوعات مرتبط: احادیث قرآنی

[ چهارشنبه نوزدهم مرداد 1390 ] [ 11:48 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

احادیث قرآنی/۲۱

احادیث قرآنی/۲۱

امیر المؤمنین علی علیه السلام:

مَا جَالَسَ اَحَدٌ هذَا القُرءَانَ اِلَّا قامَ بِزیادةٍ اَو نُقصَانٍ، زیادةٍ فی هُدیً اَو نُقصَانٍ فی عَمیً:

هیچ کس همنشین قرآن نگردد مگر اینکه با فزونی یا کاستی برخیزد، فزونی در هدایت، یا کاستی در گمراهی.

غرر الحکم و دررالکلم/ح8152


موضوعات مرتبط: احادیث قرآنی

[ چهارشنبه نوزدهم مرداد 1390 ] [ 11:46 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

احادیث قرآنی/۲۰

ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ شنبه 17 تير 1391برچسب:, توسط mahsa

نامهاى قرآن‏

طبق نوشته برخى از علماء و مفسرین حدود پنجاه اسم براى قرآن در ضمن آیات ذکر گردیده که از جمله آنها است:

 (1) قرآن- إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَقُصُّ عَلى‏ بَنِی إِسْرائِیلَ.(2) فرقان- تَبارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى‏ عَبْدِهِ.

 (3) کتاب- الم ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ. (4) ذکر- إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ.

 (5) حدیث- اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ. (6) تنزیل- تَنْزِیلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِینَ.

 (7) موعظه- قَدْ جاءَتْکُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ.(8) تذکرة- وَ إِنَّهُ لَتَذْکِرَةٌ لِلْمُتَّقِینَ.

 (9) ذکرى- وَ ذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْرى‏ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِینَ.(10) حکم- وَ کَذلِکَ أَنْزَلْناهُ حُکْماً عَرَبِیًّا.

 (11) حکمة- وَ اذْکُرْنَ ما یُتْلى‏ فِی بُیُوتِکُنَّ مِنْ آیاتِ اللَّهِ وَ الْحِکْمَةِ.(12) حکیم- یس وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ.

 (13) مهیمن- مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتابِ وَ مُهَیْمِناً. (14) شفاء- وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ.

 (15) هدى- وَ أَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدى‏ آمَنَّا بِهِ.(16) صراط مستقیم- اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ.

 (17) نور- وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ.(18) حبل- وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً.

 (19) رحمة- وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ.(20) روح- وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا.

 (21) قصص- نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ.(22) حق- وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْیَقِینِ.

 (23) بیان- هذا بَیانٌ لِلنَّاسِ (24) تبیان- وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ.(25) بصائر- هذا بَصائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ.

 (26) فصل- إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ.(27) مبارک- وَ هذا ذِکْرٌ مُبارَکٌ أَنْزَلْناهُ.

 (28) نجوم- فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ. (29) مجید- وَ الْقُرْآنِ الْمَجِیدِ.

 (30) عزیز- وَ إِنَّهُ لَکِتابٌ عَزِیزٌ.(31) کریم- إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ.                       

 (32) عظیم- وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِی وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیمَ.(33) بشیر و نذیر- بَشِیراً وَ نَذِیراً فَأَعْرَضَ أَکْثَرُهُمْ.

 (34) قیم- وَ لَمْ یَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً قَیِّماً.(35) نعمة- وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ.

 (36) مبین- تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْمُبِینِ.(37) على- إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتابِ لَدَیْنا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ.

که مفاد این آیات بمرتبة جمعى قرآن و سپس تنزیل و تفصیل و تفریق آن اشاره دارند لیکن بعضى از مفسرین معتقدند که بیشتر این اسامى القاب و اوصاف قرآن است نه علم براى آن.

قرآن شامل 114 سوره میباشد که 86 سوره آن در مکه و 28سوره‏اش در مدینه نازل گشته است.

 


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ شنبه 17 تير 1391برچسب:, توسط mahsa

صراط و ميزان اعمال

كتاب: اعتقاد ما صفحه 66

نويسنده: آية الله مكارم شيرازى

صراط همان پلى است كه بر روى جهنم كشيده شده و همگان بايد از روى آن عبور كنند، آرى راه بهشت از روى جهنم مى‏گذرد!

«و ان منكم الا واردها كان على ربك حتما مقضيا×ثم ننجى الذين اتقوا و نذر الظالمين فيها جثيا، همه شما (بدون استثنا) وارد جهنم مى‏شويد، اين امرى ست‏حتمى و قطعى بر پروردگارت، سپس آنها را كه تقوا پيشه كرده‏اند از آن رهايى مى‏بخشيم و ظالمان را، در حالى كه به زانو در آمده‏اند در آن رها مى‏سازيم». (1)

عبور از اين گذرگاه صعب العبور خطرناك بستگى به چگونگى اعمال انسانها دارد چنان كه در حديث معروفى مى‏خوانيم: منهم من يمر مثل البرق، و منهم من يمر مثل عدو الفرس، و منهم من يمر حبوا، و منهم من يمر مشيا، و منهم من يمر متعلقا، قد تاخذ النار منه شيئا و تترك شيئا، بعضى مانند برق از آن مى‏گذرند و بعضى همچون اسب تيز رو، بعضى با دست و زانو، بعضى همچون پيادگان و بعضى به آن آويزان مى‏شوند (و مى‏گذرند!) گاه آتش دوزخ از آنها چيزى را مى‏گيرد و چيزى را رها مى‏كند!» (2)

اما «ميزان» چنانكه از نامش پيداست وسيله‏اى است‏براى سنجش اعمال انسانها، آرى در آن روز همه اعمال ما را مى‏سنجند و ارزش و وزن هر يك را آشكار مى‏كنند:

«و نضع الموازين القسط ليوم القيمة فلا تظلم نفس شيئا و ان كان مثقال حبة من خردل اتينا بها و كفى بنا حاسبين، ما ترازوهاى عدل را در روز قيامت‏بر پا مى‏كنيم، و به هيچ كس كمترين ستمى نمى‏شود، حتى اگر به مقدار سنگينى يك دانه خردل (كار نيك و بدى) داشته باشد ما آن را حاضر مى‏كنيم و (جزايش را به او مى‏دهيم) و كافى است كه حساب كننده باشيم!». (3)

«فاما من ثقلت موازينه فهو فى عيشة راضية×و اما من خفت موازينه فامه هاوية، اما كسى كه در آن روز، ترازوهاى اعمالش سنگين است، در يك زندگى رضايتبخش خواهد بود، و كسى كه ترازوهايش سبك است جايگاهش دوزخ است!» (4)

آرى عقيده ما اين است كه نجات و رستگارى در آن جهان بستگى به اعمال انسانها دارد، نه آرزوها و پندارها، هر كس در گرو اعمال خويش است و بدون پاكى و تقوا كسى راه به جايى نمى‏برد: «كل نفس بما كسبت رهينة، هر انسانى در گرو اعمال خويش است». (5)

اين شرح كوتاهى بود از چگونگى «صراط» و «ميزان» هر چند جزئيات آن براى ما معلوم نيست و همان گونه كه قبلا نيز گفته‏ايم چون سراى آخرت عالمى است‏بسيار برتر از جهانى كه در آن زندگى مى‏كنيم، درك همه مفاهيم آن براى ما زندانيان دنياى مادى مشكل يا غير ممكن است.

 

 


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ شنبه 17 تير 1391برچسب:, توسط mahsa

 

فرشتگانی که نامشان در قرآن آمده است

1- جبرئیل یا روح الامین که هر دو آمده است.

2- مارُوت

3- هاروت

4- میکال

5- مالِک


موضوعات مرتبط: فرشتگانی که نامشان در قرآن آمده است

[ یکشنبه بیست و سوم اسفند 1388 ] [ 23:45 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

 


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ شنبه 17 تير 1391برچسب:, توسط mahsa

 

احکام مد و قصر

بنابر آنچه صاحب کتاب «النشر فی القراءات العشر-ج1-ص315» آورده است، شخصی نزد ابن مسعود از صحابه معروف رسول اکرم صلّی الله علیه و آله به تلاوت قرآن مشغول بود. زمانی که به آیه شریفه «اِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلفُقَرآءِ وَ المَساکینِ...» رسید، کلمه «لِلفُقَراء» را بدون مد خواند. ابن مسعود گفت: «رسول خدا صلّی الله علیه و آله این چنین برای من قرائت نکردند. بلکه ایشان چنین خواندند: «اِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلفُقَرآءِ وَ المَساکینِ...» (و الف للفقرآء را با مد خواند).

تعریف مد

کلمه «مد» در لغت به معنای «افزودن – افزونی» آمده است.

معنای اصطلاحی «مد» عبارتست از :

«کشش و امتداد صوت در حروف مد»


موضوعات مرتبط: آموزش تجوید قرآن

[ دوشنبه ششم اردیبهشت 1389 ] [ 10:33 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

احکام غنّة

احکام غنّة

کلمه «غنّة» به دو صورت مطرح شده است:

1-   در باب صفات، به عنوان صفت ویژه ی «ن – م».

2-   در احکام «ن» و «م» ساکنه، به عنوان حکم غنّه در مواردی خاص.

تفاوتشان در این است که «صفت غنّه» به صورت همیشگی و در حالات اعم از سکون و حرکت در «ن – م» وجود دارد . اما «حکم غنّه» تحت شرایطی خاص پیش می آید و به میزان 2 حرکت نیز امتداد می یابد.

تعریف غنّة

« غنّة صوتی است که از خیشوم (فضای بینی) خارج می شود»


موضوعات مرتبط: آموزش تجوید قرآن
ادامه مطلب

[ دوشنبه هفدهم اسفند 1388 ] [ 10:42 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

احکام میم ساکنه

احکام میم ساکنه

«م» ساکنه در مجاورت حروف 28گانه به یکی از این 3 حالت خوانده می شود:

1- ادغام    2- اخفاء    3- اظهار

 

1-   ادغام

میم ساکنه فقط ادغام «متماثلین» دارد. یعنی تنها در «م» ادغام می شود.

تلفظ میم مشدّد حاصله ، با «غنّه» همراه است؛ چرا که لب ها روی هم منطبق و بسته اند فلذا تمامی صوت از خیشوم خارج می شود. صدای میم مشدّد ، باید به اندازه «دو حرکت» امتداد یابد. مثال:

اِن کُنتُم مُؤمِنینَ – وَلَهُم ما یَشتَهُونَ – کُنتُم مَرضیٰ – یُمَتِّعکُم مَتاعاً

 


موضوعات مرتبط: آموزش تجوید قرآن
ادامه مطلب

[ یکشنبه شانزدهم اسفند 1388 ] [ 10:16 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

احکام نون ساکنه و تنوین

احکام نون ساکنه و تنوین

حرف «ن» یکی از پر مصرف ترین و کاربردی ترین حرف در زبان عرب است.

مقصود از «نون» ساکنه آن است که در وسط و آخر کلام می آید و در وصل و وقف نوشته می شود. مانند : لَانفَضُّوا – مِنهُم – ءَامِن

«تنوین» نون ساکنه ایست که در آخر کلمه خوانده شده ولی نوشته نمی شود. در میان کلام تلفظ می شود اما در حالت وقف حذف می گردد. مانند : کِتاباً – کِتابٍ – کِتابٌ

«ن» ساکنه در مجاورت با هر یک از حروف الفبا که پس از آن واقع شوند، یکی از چهار حکم زیر را پیدا می کند :

1-   اظهار 2- ادغام 3- اِقلاب 4- اخفاء

نزد «حروف حلقی» اظهار ، و در حروف «یَرمَلون» ادغام می شود. نزد «ب» اقلاب (به میم) و نزد بقیه حروف اخفاء می گردد.


موضوعات مرتبط: آموزش تجوید قرآن
ادامه مطلب

[ دوشنبه دهم اسفند 1388 ] [ 10:10 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

ادغام

ادغام

کلمه ادغام در لغت به معنای «اِدخال – داخل نمودن» و در تجوید عبارتست از :

«حذف حرف ساکن و مشدّد نمودن حرف بعدی»

شرط مهم ادغام ، ساکن بودن حرف اول است و اگر در مواردی ، حرف متحرک ادغام شود، در واقع اول ساکن شده و آنگاه در حرف بعدی ادغام می گردد.

در ادغام ، به نظر می رسد حرف اول در حرف دوم ناپدید و موجب فشرده شدن حرف دوم شده است. مانند : «مِن نارٍ» که اگر نون ساکنه را حذف و به جای آن ، نون «نار» را مشدّد بخوانیم ، گویند «عمل ادغام انجام شده است».

مِن نارٍ  ----------  مِنّارٍ

لذا ادغام همیشه موجب بروز تشدید می گردد.

فایده ادغام سهولت در کلام است.


موضوعات مرتبط: آموزش تجوید قرآن
ادامه مطلب

[ چهارشنبه پنجم اسفند 1388 ] [ 19:39 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

تفخیم و ترقیق «ر»

تفخیم و ترقیق «ر»

 

اصل در «ر» تفخیم است و تحت شرایطی ترقیق می شود.

 

احکام تفخیم «ر»

1-     «ر» مفتوح و مضموم . مانند : رَسُولٌ – فِرَاراً – رُقُودٌ – خَبِیرٌ – غُرُوراً

2-   «ر» ساکنِ ماقبل مفتوح و مضموم . مانند: اَربیٰ – قُربیٰ – اَلقَمَر – اَلزُّبر

3-   «ر» ساکنِ ماقبل ساکنِ ماقبل مفتوح و مضموم. مانند : وَالفَجر – وَالوَتر – بِکُمُ الیُسر – بِکُمُ العُسر

4-    «ر» ساکنِ ماقبل الف و  واو مدی. مانند: نار – اَلقَرار – نُور – اَلغُرُور

5-    «ر» ساکنِ ماقبل همزه وصل(الف وصل). مانند: رَبِّ ارجِعُونِ – اِنِ ارتَبتُم

6-    «ر» ساکنِ مابعد حرف استعلاء (بشرطی که در یک کلمه باشند) . مانند: فِرقَةٍ– اِرصاداً-قِرطاسٍ


موضوعات مرتبط: آموزش تجوید قرآن
ادامه مطلب

[ سه شنبه چهارم اسفند 1388 ] [ 20:30 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

تلغیظ و ترقیق «ل»

تلغیظ و ترقیق «ل»

 

اصل ، در «ل» ترقیق است و فقط تحت شرایطی «تلغیظ» می شود.

 

تغلیظ «ل» : لام لفظ جلاله (لام کلمه الله) در صورتی که حرکت ماقبل آن، «فتحه» یا «ضمّه» باشد ، تغلیظ می شود. مانند :

اَللهُ – اِنَّ اللهَ – یَعلَمُ اللهُ – یَدُ اللهِ

 

ترقیق «ل» :

1- اگر حرکت ماقبل لام لفظ جلاله «کسره» باشد ، «ل» ترقیق می شود. مانند :

بِسمِ اللهِ – اَلحَمدُ لِلّهِ – بِاللهِ – رَسُولِ اللهِ

 

2- حرف «ل» در سایر کلمات قرآن ، بلااستثناء ترقیق می شود. مانند :

خَلَقَ – ظَلَمَ – اَلظُّلُماتِ – صَلصالٍ

 

منبع:کتاب حلیة القرآن نوشته سید محسن موسوی بلده


موضوعات مرتبط: آموزش تجوید قرآن

[ دوشنبه سوم اسفند 1388 ] [ 8:44 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

تفخیم و ترقیق الف مدی

تفخیم و ترقیق الف مدی

الف مدی کلاً به 2 صورت تلفظ می شود: فتح – اِمالَة

 

1- فتح

به تلفظ معمولی و متداول الف مدی گفته می شود. در این تلفظ الف مدی نوع کشیده فتحه ی معمولی است.

تفخیم و ترقیق الف مدی

تلفظ الف مدی در نوع فتح ، تابع حرف ماقبل آن است. اگر حرف پایه الف مدی مفخّم باشد اعم از حروف استعلاء و غیر آن ها الف هم تفخیم می شود و اگر مرقّق باشد ، الف نیز به تبعیت آن ترقیق می گردد. مانند :

صادِقاً – سامِراً – ضامِرٍ – دافِعٍ – طالُوتُ – جالُوتُ – ظاهِرینَ – ذاکِرینَ

 

باید به این نکته توجه داشت که این امر منحصر به الف مدی نیست. اصولاً حروف و حرکات آن ها ، در تفخیم و ترقیق با یکدیگر هماهنگ هستند. یعنی اگر حرفی مفخم باشد، فتحه یا ضمّه آن نیز تفخیم می شود و طبعاً نوع کشیده آنها (الف و واو مدی) نیز تفخیم میگردد. همین طور اگر حرفی مرقق باشد حرکت آن نیز اعم از کوتاه یا کشیده ترقیق می گردد.

خَلَقَ – صُرِفَت – ظُلِمُوا – غَرَبَت

 

2- امالة

در لغت به معنای «میل دادن-مایل کردن» و در اصطلاح تجویدی عبارتست از :

«میل دادن الف مدی به سوی یاء مدی»

 


ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ شنبه 17 تير 1391برچسب:, توسط mahsa

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد