mahsa

mahsa
 
mahsa
Design by : NazTarin

ورود اعضا:

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 57
بازدید کل : 25549
تعداد مطالب : 60
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1



يكى از منازل هولناك آخرت ، قيامت است كه هولش عظيم ، بلكه از هر هول اعظم و فزعش فزع اكبر است و خداوند در وصف آن مى فرمايد : ثقلت فى السموات و الارض لا تاءتيكم الا بغتة

« سنگين و گران و عظيم است قيامت از حيث شدائد و هولهاى آن ، در آسمانها و زمين يعنى بر اهل آنها از ملائكه و جن و انس ، نيايد شما را مگر ناگهان » (1)
قطب راوندى از حضرت صادق (ع) روايت كرده كه
حضرت عيسى (ع) از جبرئيل پرسيد : كى قيامت بر پا خواهد شد؟ جبرئيل چون اسم قيامت شنيد به لرزه افتاد و غش كرد ؛ پس چون به حال آمد گفت يا روح الله ، مسئول به امر قيامت اعلم از سائل نيست ، سپس آيه شريفه را كه ذكر شد خواند . (2)
و شيخ جليل على بن ابراهيم قمى ( رحمة الله ) از
حضرت امام محمد باقر (ع) روايت كرده كه وقتى حضرت رسول صلى الله عليه و آله نشسته بود و جبرئيل نزد آن حضرت بود كه ناگاه نظر جبرئيل به جانب آسمان افتاد و از ترس ، رنگش مانند زعفران زرد شد ؛ پس خود را به رسول خدا چسبانيد و به حضرت پناه برد . پس حضرت رسول به آنجا كه جبرئيل نظرش افتاده بود ، نظر افكند ملكى را ديد كه مشرق و مغرب را پر كرده بود . پس آن ملك رو به پيغمبر كرد و گفت يا محمد! من فرستاده خدايم تا تو را خبر دهم كه يا پادشاهى را اختيار كنى يا پيامبرى را ؟ پس حضرت به سوى جبرئيل توجه كرد ، ديد رنگش به حال اول برگشته و به حال آمده .
جبرئيل عرض كرد : بهتر است كه رسول و بنده باشيد . پس پيغمبر گفت : مى خواهم بنده و رسول باشم . پس آن ملك پاى راست را بلند كرد و گذاشت در ميان آسمان دنيا و پاى چپ را بلند كرد و گذاشت در آسمان دوم ، بعد از آن پاى راست را گذاشت در آسمان سوم ؛ به همين نحو رفت تا آسمان هفتم .
هر آسمان را يك گام خود كرد و هر چه بالا رفت كوچك تر شد تا آنكه به اندازه مرغ كوچكى شد. پس حضرت به جبرئيل فرمود: ديدم طورى ترسيده بودى كه رنگت تغيير كرده بود . جبرئيل گفت : يا رسول الله مرا ملامت مفرما . آيا دانستيد كه اين ملك كى بود ؟ اين اسرافيل حاجب الرب بود و از زمانيكه حق تعالى آسمانها و زمين را خلق فرموده از مكان خود پائين نيامده .
(3)
من او را ديدم كه به سوى زمين مى آيد ، گمان كردم كه براى بر پا كردن
قيامت آمده است پس از ترس قيامت ، رنگم چنان تغيير كرد كه مشاهده فرموديد . پس چون ديدم كه براى امر قيامت نيامده بلكه حق تعالى چون شما را برگزيده و به خاطر عظمت شما او را به نزد شما فرستاده ، رنگم به حال اول برگشت و نفسم به سوى من برگشت(4)


و در روايتى است كه نيست ملك مقربى و نه آسمانى و نه زمينى و نه بادى و نه كوهى و نه صحرايى و نه دريائى مگر اينكه بترسند از روز جمعه براى آنكه قيامت در آن بر پا مى شود .

(5)

فقير گويد: شايد ترسيدن آسمان و زمين و ساير چيزها كه ذكر شد ترسيدن اهل آنها و موكلين آنها باشد چنانچه مفسرين در معنى آيه ثقلت فى السماوات و الارض (6) گفته اند .
و روايت شده كه چون حضرت رسول صلى الله عليه و آله قيامت را ذكر مى نمود، صداى آن حضرت شديد و رخسار آن حضرت سرخ مى شد .
(7)
و شيخ مفيد در ارشاد نقل كرده كه چون
حضرت رسول صلى الله عليه و آله از غزوه تبوك به مدين مراجعت فرمود ، ((عمرو بن معدى كرب )) به خدمت آنحضرت رسيد. حضرت به او فرمود : اسلام بياور اى عمرو تا خدا تو را از فزع اكبر ايمن گرداند يعنى ترسى كه بزرگترين ترسهاست . عمرو گفت : اى محمد صلى الله عليه و آله فزع اكبر كدام است ؛ من كسى هستم كه نمى ترسم .
مؤ لف گويد كه از اين كلام معلوم مى شود دليرى و قوت قلب عمرو؛ نقل شده كه او از شَجعان نامى روزگار بوده و بسيارى از فتوحات عجم به دست او واقع شده و شمشير او به صمصامه معروف بود ، كه با آن ، به يك ضربت ، پاهاى شتر را از هم جدا مى كرد .
(8)
و عمر بن الخطاب در زمان خلافت خود از او خواهش كرد كه آن شمشير را نشان او دهد ، عمرو آن را حاضر كرد. عمر آن را كشيد و بر محلى زد كه تيزى آنرا امتحان كند ابدا اثر نكرد . عمر آن را دور افكند و گفت : اين چيزى نيست . عمرو گفت : اى امير شما از من شمشير طلبيديد نه بازويى كه آن شمشير را مى زد .
(9) عمر از سخن عمرو بدش آمد و او را سرزنش كرد و به قولى او را بزد . (10)
و بالجمله چون عمرو گفت من از فزع اكبر نمى ترسم ،
حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود: اى عمرو چنين نيست كه گمان كرده اى ؛ همانا صيحه اى بلند خواهد شد كه ميتى نماند مگر آنكه زنده شود و نماند زنده اى مگر آنكه بميرد، مگر آنها كه خدا خواسته نميرند. پس يك صيحه ديگر برايشان زده مى شود كه همه زنده مى شوند و صف مى كشند و آسمان شكافته مى شود و كوهها متلاشى و پراكنده مى شوند و پاره ها از آتش جهنم جدا شود و مانند كوه ها افكنده شود ؛ پس نماند صاحب روحى مگر آنكه دلش كنده شود و گناهش را ياد كند و مشغول به خود شود مگر كسانى كه خدا خواسته باشد ؛ پس كجايى تو اى عمرو و اين ؟ عمرو گفت : همانا من مى شنوم امرى را كه عظيم و بزرگ است . (11) پس ایمان بیاورد به خدا و رسول (ص) با قوم خود .

وبالجمله روایات در این باب بسیار است که از همگی استفاده می شود که هول قیامت ، هول بسیار بزرگست و به حدى قيامت هولناك است كه اموات و مردگان در عالم برزخ و قبر نيز هول و وحشت آن را دارند به نحوى كه بعضى از مردگان كه به دعاى اولياء خدا زنده شده اند موهايشان تمام سفيد بوده . سبب سپيدى موى آنها را پرسيدند، گفتند وقتى كه ما را به زنده شدن امر كردند گمان كرديم كه قيامت بر پا شده و از وحشت و هول قيامت تمامى موهاى ما سپيد شد.

اينك ما در اينجا چيزهائى كه سبب خلاصى از سختيهاى قيامت است ذكر مى كنيم شايد آن را به كار بنديد : 

1- روايت شده است كه هر كه سوره يوسف (ع) را در هر روز يا در هر شب بخواند، روز قيامت كه مبعوث مى شود جمالش مانند جمال يوسف باشد، و به او فزع و ترسى از روز قيامت نرسد . (12)

و از حضرت امام محمد باقر (ع) مرويست كه هر كه سوره دخان را در نمازهاى فريضه و نافله ، بخواند حق تعالى او را در جمله آنهائى كه امين و بى ترسند مبعوث فرمايد . (13)

و از حضرت امام جعفر صادق (ع) مروى است كه هر كه سوره احقاف را در هر شب يا در هر جمعه بخواند، به او ترسى در دنيا نرسد و حق تعالى او را از ترس روز قيامت ايمن گرداند . (14)

و نيز از آن حضرت منقولست كه هر كه سوره والعصر را در نمازهاى نافله خود بخواند روز قيامت با صورت سفيد و روشن مبعوث مى شود، و دهانش به خنده گشوده باشد و چشمش روشن باشد تا داخل بهشت شود . (15)

2- شيخ كلينى از حضرت امام جعفر صادق (ع) نقل كرده كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود : هر كه احترام و تعظيم كند كسى را كه در اسلام موى خود را سپيد كرده حق تعالى او را از فزع و ترس روز قيامت ايمن گرداند . (16)

3- و نيز از آن حضرت روايت كرده كه فرمود : هر كه بميرد در راه مكه ، خواه در وقت رفتن باشد يا در وقت برگشتن ، از ترس بزرگ روز قيامت ايمن باشد . (17)

و شيخ صدوق از آن حضرت روايت كرده كه فرمود هر كه در يكى از دو حرم ، يعنى حرم مكه و حرم مدينه بميرد خداوند او را از جمله آنهائيكه امين و بى ترسند قرار مى دهد . (18)

4- شيخ كلينى از حضرت صادق (ع) روايت كرده كه فرمود : هر كه در حرم مكه معظمه دفن شود از فزع اكبر ايمن گردد . (19)

5- شيخ صدوق از حضرت رسول صلى الله عليه و آله نقل كرده كه هر كس پیش آید او را فاحشه(20) یا شهوتی ، پس اجتناب کند از آن به جهت ترس از خداوند – عزٌ و جلٌ - خداوند آتش جهنم را بر او حرام گرداند و او را از ترس بزرگ روز قيامت ايمن گرداند . (21)

6- كسى كه نفس اماره را دشمن خويش شمرد - نه مردم را - خداوند او را از ترس روز قيامت ايمن گرداند . (22)

7- شيخ اجل على بن ابراهيم قمى از حضرت امام محمد باقر (ع) روايت كرده كه هر كس خشم خود را فرو برد خداوند دل او را از امن و ايمان روز قيامت پر گرداند . (23)

8- حق تعالى در سوره نمل فرمود :

من جاء بالحسنة فله خير منها و هم من فزع يومئذ آمنون « هر كه آورد در روز قيامت حسنه را پس از براى اوست بهتر از آن و ايشان از فزع آن روز ايمنند » (24)

از حضرت اميرالمؤمنين روايت شده كه فرمود : حسنه در اين آيه ، معرفت و ولايت و محبت ما اهل بيت است . (25)

9- شيخ صدوق از حضرت صادق (ع) روايت كرده كه فرمود : هر كس كه برادر مؤمن اندوهگين و تشنه را كمك كند و اندوهش را از بين ببرد و يا خواسته اش را بر آورده سازد براى او از طرف خداوند هفتاد و دو رحمت است كه يكى از آنها را حق تعالى در دنيا به او مرحمت فرمايد كه با آن زندگى خود را اصلاح نمايد و هفتاد و يك رحمت ديگر براى جلوگيرى از ترسهاى روز قيامت او باشد . (26)

مؤلف گويد كه در خصوص قضاء حوائج برادران دينى روايات بسيار نقل شده ؛ از جمله از حضرت امام محمد باقر (ع) مروى است كه كسى كه دنبال كار برادر مسلمان خود برود حق تعالى او را در حمايت هفتاد و پنج هزار فرشته قرار دهد كه براى او در هر قدمى حسنه اى بنويسد و زشتى را از او بردارد و درجه بالاتر را به او دهد. و چون فارغ شود از حاجت او بنويسد براى او اجر كسيكه حج و عمره را بجا آورده باشد .(27)

و از حضرت صادق (ع) منقول است كه قضاء حاجت مرد مؤمن افضل است از حجّه ( یعنی یک حج ) و حجّه و حجّه و شمرد تا ده حج . (28)

و روايت شده كه در بنى اسرائيل هر گاه عابدى به نهايت عبادت مى رسيد از ميان همه عبادات سعى و كوشش در بر آوردن حاجات مردم اختيار مى كرد . (29)

و شيخ جليل ، (( شاذان بن جبرئيل قمى )) از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت كرده كه حضرت در شب معراج اين كلمات را ديد كه بر در دوم بهشت نوشته شده : « لا اله الا الله محمد رسول الله على ولى الله » ، از براى هر چيزى حيله ايست و حيله سرور در آخرت چهار خصلت است : دست ماليدن بر سر يتيمان و مهربانى بر بيوه زنان و رفتن پى حاجت مؤمنان و تعهد و پرستارى از فقيران و مسكينان و . . . (30)

لهذا علما و بزرگان دين خيلى اهتمام در قضاء حوائج مؤمنين داشتند و حكاياتى از ايشان در اين باب نقل شده كه جاى نقلش نيست .

10- شيخ كلينى از حضرت امام رضا (ع) نقل كرده كه هر كه نزد قبر برادر خود بيابد و دست خود را بر قبر بگذارد و « انا انزلناه فى ليلة القدر » را هفت مرتبه بخواند خداوند او را از فزع اكبر ايمن گرداند . (31)

(مؤلف گويد كه در روايت ديگر است كه رو به قبله كند و دست بر روى قبر بگذارد) و اين ايمن بودن از ترس بزرگ روز قيامت ، ممكن است براى خواننده باشد چنانچه ظاهر خبر است ، و محتمل است براى ميت باشد چنانچه از بعضى روايات ظاهر مى شود.

و اين فقير ديدم در مجموعه اى كه شيخ اجل افقه ، ابو عبدالله محمد بن مكى عاملى معروف به شيخ شهيد، به زيارت قبر استاد خود شيخ اجل عالم فخر المحققين نجل آية الله علامه حلى ( رضوان الله عليهم اجمعين ) آمد و گفت : نقل مى كنم از صاحب اين قبر و او نقل كرد از والد ماجدش به سند خود از امام رضا (ع) كه هر كه زيارت كند قبر برادر مؤمن خود را و بخواند نزد او سوره قدر را و بگويد:

 اللهم جاف الارض عن جنوبهم و صاعد اليك ارواحهم و زدهم منك رضوانا و أسكن اليهم من رحمتك ما تصل به وحدتهم و تونس وحشتهم ، انك على كل شىء قدير ايمن شود خواننده و ميت از فزع اكبر

مؤلف گويد كه قبر فخر المحققين بنابر آنچه از كلام مجلسى اول در شرح فقيه ظاهر مى شود در نجف اشرف است و شايد نزديك قبر والدش علامه ( رحمه الله عليه ) در ايوان مطهر باشد .

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ شنبه 17 تير 1391برچسب:, توسط mahsa