mahsa
 
mahsa
Design by : NazTarin

ورود اعضا:

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 54
بازدید کل : 25546
تعداد مطالب : 60
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1



 

تاریخ قرآن/۱۳

فَترَت وحی: گفته اند که چون پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله از حرا بازگشت، پس از نخستین وحی، تا چندی این وحی منقطع گشت؛ مدتی که آن را از سه روز تا سه سال گفته اند، وحی منقطع شده بود...

اما چرا بلافاصله، پس از اولین وحی، دوران فترت و قطع وحی پیش آمد؟ بدان جهت بود که نگرانی پیامبر صلّی الله علیه و آله از میان برود و شوقش افزون گردد و اُنسش بیشتر شود و آماده تر باشد تا وحی را دریافت کند.

رجوع به تارخ قرآن(رامیار)/ص۷۲


موضوعات مرتبط: تاریخ قرآن

[ یکشنبه سیزدهم شهریور 1390 ] [ 17:48 ] [ سید سجاد ادیانی ]

1 نظر

تاریخ قرآن/۱۱

تاریخ قرآن/۱۱

برخی حکمت های نزول تدریجی آیات:

تناسب با حوادث و مقتضیات زمان، تثبیت قلب و دلگرمی پیامبر صلّی الله علیه و آله،  ایجاد فرصت برای حفظ قرآن توسط صحابه، آمادگی برای پذیرش احکام و قوانین اسلام، ایجاد فرصت برای تفکر و تأمل در آیات قرآن، ایجاد فاصله زمانی برای عمل به منسوخ قبل از نزول ناسخ، نزول آیات مطابق با پرسش مردم

تاریخ قرآن کریم/ص47


موضوعات مرتبط: تاریخ قرآن

[ شنبه هفدهم اردیبهشت 1390 ] [ 18:37 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

تاریخ قرآن/۱۰

تاریخ قرآن/۱۰

آیه عبارت از بخشی از حروف، کلمات یا جملاتی است که از طریق نقل و روایت، حدود آن ها مشخص شده باشد.

هرچند حدود آیات، توقیفی هستند، به دلیل این که پیامبر صلّی الله علیه و آله گاهی دو آیه مربوط به هم را با هم می خواندند، بعضی از روات آن دو آیه را یک آیه فرض کرده اند، لذا در مورد برخی آیات اختلاف نظر وجود دارد.

تاریخ قرآن کریم/ص62


موضوعات مرتبط: تاریخ قرآن

[ پنجشنبه هشتم اردیبهشت 1390 ] [ 17:23 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

تاریخ قرآن/۹

تاریخ قرآن/۹

کسی که وحی الهی را به پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله می رساند و واسطه وحی خدا بود، فرشته ای است که «جبرئیل» نام دارد. او مکلّف به ابلاغ وحی به رسول خدا بود. او یکی از چهار فرشته مقرّب است که عبارتند از : جبرئیل، میکائیل، اسرافیل و عزرائیل و هر یک وظیفه ای خاص دارند. مفسّران اسلامی جبرئیل رل به معنی «عبدالله» می گیرند. القاب جبرئیل در قرآن عبارتند از : رسول کریم، روح الامین، روح، رسول ربّ، روح القدس.

رجوع به تاریخ قرآن(رامیار)/ص 57و58


موضوعات مرتبط: تاریخ قرآن

[ شنبه سوم اردیبهشت 1390 ] [ 12:4 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

تاریخ قرآن/۷

تاریخ قرآن/۷

مرحوم طبرسی به نقل از ابن عباس می نویسد: خداوند متعال قرآن را یکباره در شب قدر از لوح محفوظ به آسمان دنیا نازل کرد، و سپس جبرائیل آن را قسمت به قسمت، به صورت پنج یا ده آیه و یا کمتر بیشتر و حتی به صورت یک آیه، در مدّتی حدود بیست و سه سال از جانب خدا بر پیامبر صلّی الله علیه و آله نازل گردانید.

مجمع البیان/ج۱۰/ص۵۱۸

 


موضوعات مرتبط: تاریخ قرآن

[ شنبه بیست و هشتم اسفند 1389 ] [ 9:18 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

تاریخ قرآن/۶

تاریخ قرآن/۶

رسول خدا صلّی الله علیه وآله به روز دوشنبه در هفدهم رمضان و یا ۲۷ رجب (۱۲ سال پیش از هجرت، مطابق ششم آگوست و یا اول فوریه سال ۶۱۰ میلادی) به هنگامی که چهل سال و شش ماه و هشت روز قمری، سی و نه سال و سه ماه و هشت روز شمسی، از عمر شریفش می گذشت مبعوث شد.

تاریخ قرآن (رامیار)/ص۴۹


موضوعات مرتبط: تاریخ قرآن

[ چهارشنبه ششم بهمن 1389 ] [ 21:29 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

تاریخ قرآن/۵

تاریخ قرآن/۵

رابطه غیبی و نهانی میان خداوند و برگزیدگان او وحی نام دارد، که این رابطه به سه صورت برقرار می شود:

۱-  القاء معنی و مقصود بر قلب پیامبر بدون واسطه فرشته وحی

۲-  سخن گفتن با پیامبر از پس پرده، چنان که خداوند از وراء شجره، با موسی (ع) سخن گفت

۳-  القاء امری به فرشته وحی تا او وحی الهی را از جانب خداوند به یکی از انبیاء ابلاغ نماید.

تاریخ قرآن (حجتی)/ص۳۱ 


موضوعات مرتبط: تاریخ قرآن

[ جمعه هفدهم دی 1389 ] [ 11:27 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

تاریخ قرآن/۴

تاریخ قرآن/۴

نوشت افزارهای معمول برای نگارش وحی:

قِرطاس (کاغذ)- قلم – مداد (مرکّب) – صُحف (برگ هایی از کاغذ) – سجّل – رَقّ (پوست نازک) – عُسُب (چوبه نخل) – لِخاف (سنگ های سفید نازک) – اَکتاف (استخوان شانه حیوان) – اَقتاب ( چوبهایی که بر شتران نهاده تا بر آن ها سوار شوند) – رِقاع (برگ کاغذ یا درخت ...) – حریر (پارچه ابریشم).

رجوع به تاریخ قرآن(حجتی)/ص ۲۱۳تا ۲۱۵


موضوعات مرتبط: تاریخ قرآن

[ شنبه بیست و هفتم آذر 1389 ] [ 13:40 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

تاریخ قرآن/۳

تاریخ قرآن/۳

آنان که دست اندر کاران نگارش قرآن بوده اند به «کُتّاب وحی» نامبردار گشتند که شمار این نویسندگان وحی، به ۴۳ و یا ۴۵ نفر بالغ می گردد. ولی براساس روایات، آن که بیش از همه به نگارش وحی، موفق بود، در مرحله اول علی بن ابیطالب (ع) و سپس زید بن ثابت می باشند.

رجوع به تاریخ قرآن(حجتی)/ص ۲۰۱ تا ۲۱۱

 


موضوعات مرتبط: تاریخ قرآن

[ پنجشنبه ششم آبان 1389 ] [ 16:7 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

تاریخ قرآن/۲

تاریخ قرآن/۲

ابوالاسود دوئلی نخستین فردی بود که اِعراب و نشانه های حرکات را در کلمات قرآن وضع کرد. او نویسنده ای را از میان سی نفر نویسنده انتخاب کرد و به وی گفت: وقتی دیدی لب هایم را در مورد حرفی گشوده و بالا بردم، یک نقطه روی آن حرف قرار ده (فتحه). هرگاه درباره حرفی لب هایم را پایین آوردم، نقطه ای زیر آن بگذار (کسره). و اگر لب هایم را در مورد حرفی جمع نمودم یک نقطه در وسط بنویس (ضمّه)، و در صورتی که همراه با این حرکات، حرفی را با غُنّه (صدای تو دماغی) ادا کردم، دو نقطه در همان موضع بگذار (تنوین).

هزار و یک حکایت قرآنی/ص ۴۱۸ و ۴۱۹


موضوعات مرتبط: تاریخ قرآن

[ چهارشنبه بیست و هشتم مهر 1389 ] [ 15:54 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

تاریخ قرآن/۱

تاریخ قرآن/۱

 

حارث بن هشام از پیامبر گرامی (ص) پرسید، وحی چگونه بر شما نازل می شود؟

فرمود:

۱- گاه صدائی همانند جَرَس به گوش من می رسید و وحی که بدین صورت بر من نازل می شد، سخت بر من گران و سنگین بود، سپس این صداها قطع می شد و آنچه را جبرئیل می گفت فرا می گرفتم.

۲- و گاهی جبرئیل به صورت مردی بر من فرود می آمد، و سپس با من سخن می گفت و من گفته های او را از حفظ و از بر می کردم.

تاریخ قرآن (حجتی)/ص۳۳ و ۳۴


موضوعات مرتبط: تاریخ قرآن


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ شنبه 17 تير 1391برچسب:, توسط mahsa

 

قرآن و مسيحيت/ منشا بعضى خرافات در مسيحيت

 

قرآن كريم منكر اين است كه مسيح ع اين آراء و عقايد (خرافى) رابه‏مسيحيان القاء نموده و آن را در بينشان ترويج كرده باشد، بلكه مسيحيان در اين عقايد دينى ازرؤساى خودتقليد كرده و هنوز هم مى‏كنند و بطور تعبد و كوركورانه تسليم دستورات ايشانند ورؤسا هم اين عقائد را از بت‏پرستان قديم‏گرفته بودند، همچنانكه قرآن كريم فرمود: و قالت‏اليهود عزيزابن الله و قالت النصارى المسيح ابن الله، ذلك قولهم‏بافواههم، يضاهون‏قول الذين كفروا من قبل، قاتلهم الله انى يؤفكون، اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابامن دون الله‏و المسيح ابن مريم، و ما امروا الا ليعبدوا الها واحدا لا اله الا هو سبحانه‏عما يشركون... (1).

و منظور از اين كفارى كه مى‏فرمايد يهود و نصارا از ايشان‏الگو گرفتند، نمى‏تواند عرب‏جاهليت و بت‏پرستى ايشان باشد كه معتقد بودند ملائكه دختران خدايند، براى اينكه اعتقاد يهود و نصارا به اينكه خدا فرزند دارد از نظر تاريخ قديم‏تراز ايامى است كه با عرب جاهليت‏تماس پيدا نموده،


موضوعات مرتبط: قرآن و مسیحیت

[ سه شنبه بیست و چهارم آذر 1388 ] [ 13:46 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

قرآن و مسيحيت/مسيح شفيع نزد خداوند، نه خونبهاى گنهكاران

قرآن و مسيحيت/مسيح شفيع نزد خداوند، نه خونبهاى گنهكاران

 

نصارا معتقدند كه مسيح با خون پر بهاى خود جرائم ايشان را عوض‏داده و به همين‏جهت لقبفادىبه آن جناب داده، گفته‏اند: بعد از آنكه آدم نافرمانى خدا كردو از شجره‏ممنوعه در بهشت‏خورد، خطاكار شد و اين خطاكارى او به ارث در همه فرزندانش بماند، درنتيجه ذريه او مادام‏كه توالد و تناسل كنند، خطاكار مى‏زايند و جزاى خطيئه هم عقاب درآخرت و هلاك ابدى است كه‏خلاصى و فرار از آن ممكن نيست با اينكه خداى تعالى رحيم‏و عادل است.

و لذا اشكالى لا ينحل در اينجا پيدا شد و آن اين است كه‏اگر آدم و ذريه او را به جرم‏خطاهايش عقاب كند، با رحمتش منافات دارد، چون همين رحمتش او را واداشت كه‏ايشان راخلق كند و اگر ايشان را بيامرزد با عدالتش منافات دارد (چون در اين صورت خوب و بد را به يك‏چوب رانده) وعدالت اقتضاى آن ندارد، بلكه اقتضا مى‏كند بين آن دو را فرق بگذارد، مجرم‏خطاكار را به جرم و خطايش عقاب، و نيكوكار مطيع را به پاداش نيكى‏ها و اطاعتش ثواب‏دهد، البته اين نظريه بيشتر كشيش‏ها است و گرنه بعضى‏هاچون كشيش (مار اسحق) هستندكه تخلف در مجازات مجرم و خطاكار را جائز مى‏دانند و به عبارت‏ديگر مى‏گويند خلف وعده‏جائز نيست، ولى خلف وعيد و تهديد جائز است.

اين اشكال از اول خلقت تا زمان عيسى ع لا ينحل مانده بود، تا آنكه خداوندآن را به بركت مسيح حل كرد، به اين نحو كه مسيح كه فرزند خدا و خود خدا بود، در رحم‏يكى ازذريه‏هاى آدم يعنى مريم بتول حلول كرد و از او متولد شد، همانطور كه يك انسان از انسان ديگر متولد مى‏شود و از اين نظر يك انسان تمام عياربود، چون از انسانى متولد شده بود، ولى از نظر ديگر يك معبود كامل بود، براى اينكه فرزند الله بود و معلوم‏است كه پسر الله همان‏الله تعالى است و از همه گناهان و خطايا معصوم است.

 


موضوعات مرتبط: قرآن و مسیحیت
ادامه مطلب

[ دوشنبه بیست و سوم آذر 1388 ] [ 22:50 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

قرآن و مسيحيت/ تثليث مسيحيت و قرآن

قرآن و مسيحيت/ تثليث مسيحيت و قرآن

 

احتجاج قرآن بر ضد مذهب تثليث

قرآن وقتى وارد در احتجاج‏عليه تثليث مسيحيت مى‏شود، آن را از دو طريق ردمى‏كند.

اول - از طريق بيان عمومى‏، يعنى بيان اين معنا كه بطوركلى فرزند داشتن بر خداى‏تعالى محال است و فى نفسه امرى است‏ناممكن، چه اينكه فرزند فرضى، عيسى باشد يا عزيرو يا هر كس ديگر.

دوم - از طريق بيان خصوصى و مربوط به شخص عيسى بن مريم‏و اينكه آن جناب نه‏پسر خدا بود و نه اله معبود، بلكه بنده‏اى بود براى خدا و مخلوقى بود از آفريده‏هاى او.


موضوعات مرتبط: قرآن و مسیحیت
ادامه مطلب

[ دوشنبه بیست و سوم آذر 1388 ] [ 20:10 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

قرآن و مسيحيت/ - مقام حضرت عيسى عليه السلام در درگاه خداوند سبحان

قرآن و مسيحيت/ - مقام حضرت عيسى عليه السلام در درگاه خداوند سبحان

 

عيسى‏ع بنده خدا - پيامبر خدا - (1) و رسول به سوى بنى اسرائيل (2) و يكى از پيامبران اولى العزم و صاحب شريعت بوده و كتابى به نام انجيل داشت (3)، خداى تعالى نام او رامسيح عيسى نهاد (4) وكلمة‏اللهوروحى از خداخواند (5)، و داراى مقام‏امامت (6) و از گواهان‏اعمال (7)، و بشارت دهندگان به آمدن‏پيامبر اسلام بود (8)، وجيه و آبرومند در دنيا و آخرت و، و از اجتباء شدگان‏و از صالحان بود (11)، مبارك بود هر جاكه باشد، زكى و مهذب بود، آيتى بود براى مردم و رحمتى از خدا بود واحسانگرى به مادرش، و از زمره كسانى بود كه خداى تعالى به ايشان سلام كرد (12) و از كسانى بود كه خدا كتاب‏و حكمتش آموخت. (13)

------------------------------

(1) سوره مريم، آيه 30.

(2) سوره آل عمران، آيه 49.

(3) سوره احزاب، آيه 7، سوره شورا، آيه 13، سوره مائده، آيه 46.

(4) سوره آل عمران، آيه 45.

(5) سوره نساء، آيه 171.

(6) سوره احزاب آيه 7.

(7) سوره نساء، آيه 159، سوره مائده، آيه 117.

(8) سوره صف، آيه 6.

(9) سوره آل عمران، آيه 45.

(10) سوره آل عمران، آيه 33.

(11) سوره انعام، آيه 85 - 87.

(12) سوره مريم، آيه 19 - 33.

(13) سوره آل عمران، آيه 48.

 

اينها كه گفته شد بيست و دو خصيصه از مقامات ولايت بود وتمامى اوصافى كه خداى‏تعالى اين پيامبر بزرگوارش را بدان ستوده و رفعت قدر داده، در آن خلاصه مى‏شودو اين بيست‏و دو صفت دو قسم است: بعضى از آنها اكتسابى است، مانند رسيدن به مقام بندگى و مقام قرب‏و صلاح وبعضى‏ها موهبتى و اختصاصى است كه ما هر يك از اين صفات را در موضع مناسبش‏در اين كتاب به مقدارى كه فهممان‏يارى مى‏كرد شرح داديم و خواننده مى‏تواند به مظان آن‏مراجعه نمايد.

 

منبع:

علامه سيد محمد حسين طباطبايى ترجمه الميزان ج 3 صفحه 444


موضوعات مرتبط: قرآن و مسیحیت

[ یکشنبه بیست و دوم آذر 1388 ] [ 18:2 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

قرآن و مسيحيت/ داستان عيسى و مادرش(ع) در قرآن چگونه است

قرآن و مسيحيت/  داستان عيسى و مادرش(ع) در قرآن چگونه است

 

مادر مسيح نامش مريم دختران عمران بود، مادر مريم به‏وى حامله شد و نذر كرد فرزنددر شكم خود را، بعد از زائيدن محرر كند يعنى خادم مسجد كند، و او در حالى‏اين نذر رامى‏كرد كه مى‏پنداشت فرزندش پسر خواهد بود ولى وقتى او را زائيد و فهميد كه او دختر است، اندوهناك شدو حسرت خورد و نامش را مريم يعنى خادمه نهاد، پدر مريم قبل از ولادت او ازدنيا رفته بود، بناچار خود او دخترش را در آغوش‏گرفته به مسجد آورد و او را به كاهنان مسجدكه يكى از آنان زكريا بود تحويل داد، كاهنان در باره كفالت مريم با هم‏مشاجره كردند و درآخر به اين معنا رضايت دادند كه در اين باره قرعه بيندازند و چون قرعه انداختند زكريا برنده شدواو عهده‏دار تكفل مريم گشت تا وقتى كه مريم به حد بلوغ رسيد، در آن اوان، زكريا حجابى‏بين مريم و كاهنان برقرار نمود و مريم در داخل آن حجاب مشغول عبادت بود و احدى بجز زكريابر او در نمى‏آمد و هر وقت زكريا بر او در مى‏آمد وداخل محراب او مى‏شد، رزقى نزد اومى‏يافت، روزى از مريم پرسيد: اين رزق از كجا نزد تو مى‏آيد: گفت: از نزدخدا و خدا به‏هر كس بخواهد بدون حساب روزى مى‏دهد و مريم ع صديقه و به صمت‏خدا معصوم‏بود، طاهره بود، اصطفاء شده بود،

محدث و مرتبط با ملائكه بود. ملكى از ملائكه به او گفت كه‏خدا تو را اصطفاء و تطهيركرده، مريم از قانتين بود و يكى از آيات خدا براى همه عالميان بود.

اينها صفاتى‏است براى مريم كه آيات زير بيانگر آن است (1).

بعد از آنكه مريم به حد بلوغ رسيد و در حجاب (محراب) قرارگرفت، خداى تعالى روح‏را (كه يكى از فرشتگان بزرگ خدا است) نزد او فرستاد و روح به شكل بشرى‏تمام عيار دربرابر مريم مجسم شد و به او گفت كه فرستاده‏اى است از نزد معبودش، و پروردگارش وى رافرستاده تا به‏اذن او پسرى به وى بدهد، پسرى بدون پدر، و او را بشارت داد به اينكه به زودى ازپسرش معجزات عجيبى ظهور مى‏كندو نيز خبر داد كه خداى تعالى به زودى او را به‏روح القدس تاييد نموده، كتاب و حكمت و تورات و انجيلش مى‏آموزد و به عنوان رسولى به سوى بنى اسرائيل گسيلش مى‏دارد،


موضوعات مرتبط: قرآن و مسیحیت
ادامه مطلب

[ یکشنبه بیست و دوم آذر 1388 ] [ 18:0 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

قرآن و مسيحيت/عيسى عليه السلام گفته‏ها و واقعيت

قرآن و مسيحيت/عيسى عليه السلام گفته‏ها و واقعيت

 

قرآن كريم خاطرنشان ساخته كه عيسى عبدى بود رسول، واينكه هيچ چيزى جز اين‏ادعا نمى‏كرد و آنچه به وى نسبت مى‏دادند خود او ادعايش را نكرده و با مردم‏جز به رسالت‏خدا سخنى نگفته، همچنانكه قرآن اين معنا را در آيه زير صراحتا از آن جناب نقل كرده‏مى‏فرمايد: و اذ قال الله يا عيسى ابن مريم ء انت قلت للناس اتخذونى‏و امى الهين من دون‏الله؟ قال سبحانك ما يكون لى ان اقول ما ليس لى بحق، ان كنت قلته فقد علمته‏تعلم ما فى‏نفسى و لا اعلم ما فى نفسك، انك انت علام الغيوب، ما قلت لهم الا ماامرتنى به: ان اعبدوا الله ربى و ربكم، و كنت عليهم‏شهيدا ما دمت فيهم فلما توفيتنى‏كنت انت الرقيب عليهم و انت على كل شى‏ء شهيد، ان تعذبهم فانهم عبادك و ان تغفرلهم‏فانك انت العزيز الحكيم، قال الله هذا يوم ينفع الصادقين صدقهم (1).

و اين كلام عجيب كه مشتمل‏بر عصاره‏اى از عبوديت و متضمن جامع‏ترين نكات ادب

------------------------------

(1) زمانى كه خداى تعالى مى‏گويد اى عيسى بن‏مريم آيا تو، به مردم گفته‏اى كه اى مردم به جاى‏خدا مرا و مادرم را دو معبود براى خود بگيريد؟ عيسى جواب مى‏دهد! منزهى‏تو اى خدا، مرا نمى‏رسيد كه به‏مردم چيزى را بگويم كه حقم نبود و به فرض هم گفته باشم تو بدان آگاهى، چون تو مى‏دانى آنچه در نفس‏من است و من نمى‏دانم آنچه در نزد تو است، زيرا تو علام الغيوبى، من به مردم نگفتم مگر همان‏دستورهائى‏كه تو، به من دادى و آن اين بود كه اى مردم خداى تعالى پروردگار من و پروردگار خود را بپرستيد، مادام‏هم‏در بين ايشان بودم شاهد رفتارشان بودم، ولى بعد از آنكه مرا گرفتى خودت مراقب وضع آنان بودى و تو برهرچيزى شاهد و ناظرى، حال اگر عذابشان كنى كسى حق اعتراض ندارد، چون بندگان خود را عذاب كرده‏اى‏و اگر بيامرزى‏باز هم اعتراضى نيست، چون تو هم عزيزى و شكست‏ناپذيرى و هم كار به حكمت مى‏كنى، خداى تعالى مى‏فرمايد امروزروزى است كه راستى راستگويان به آنان سود مى‏رساند. سوره مائده، آيه‏116 - 119.


موضوعات مرتبط: قرآن و مسیحیت
ادامه مطلب

[ یکشنبه بیست و دوم آذر 1388 ] [ 17:59 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

قرآن و مسيحيت/تقديس حضرت مسيح (ع) از عقايد خرافى

قرآن و مسيحيت/تقديس حضرت مسيح (ع) از عقايد خرافى

 

ما كان لبشران يؤتيه الله الكتاب و الحكم و النبوة ثم يقول للناس كونوا عبادا لي من دون الله و لكن كونوا ربانيين بما كنتم تعلمون الكتاب و بما كنتم تدرسون (79) و لا يامركم‏ان تتخذوا الملائكة و النبيين اربابا ا يامركم بالكفر بعد اذ انتم مسلمون (80)

ترجمه آيات

هيچ بشرى را نسزد كه خداى تعالى كتاب و حكم و نبوتش‏داده باشد آنگاه به مردم بگويد به جاى‏خدا مرا بپرستيد و ليكن چنين كسى اين را مى‏گويد كه اى مردم‏بخاطر اينكه كتاب آسمانى را تعليم‏مى‏دهيد و درس مى‏گيريد ربانى باشيد كه جز خدا به ياد هيچكس ديگر نباشيد (79).


ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ شنبه 17 تير 1391برچسب:, توسط mahsa

ذکر

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: ذکر «سبحان الله و الحمد الله و لا اله الاّ الله و الله اکبر» را زیاد بگوئید. چون در قیامت این اذکار با گروهی از فرشتگان و محافظ از پیش رو و پشت سر خواهند آمد. و این اذکار باقیات و صالحات می باشند.

در حالی که اهل دنیا دائم به ذکر دنیا مشغول اند و در لذت های دنیوی غوطه می خورند،اهل ایمان تمام لذت شان از یاد خدا است و در اطاعت خدا غوطه ورند. ذکر از بهترین وسایل برقراری ارتباط با حضرت حق جلّ شأنه می باشد. یاد الهی از نزدیکترین مسیرهای قرب و نزدیکی به پروردگار این عالم است. اوقات اشتغال به ذکر خداوند متعال نیز از شیرین ترین حالتها و لذّتهای بندگان مؤمن است.

ذکر نیز مانند تمام امور مهم شرعی دارای تقسیمات، ضوابط و شرایط خاصی است که رعایت این امور برای بهره بردن صحیح لازم است.

معنای حقیقی ذکر و یاد خدا آن است که انسان در هر موقعیتی که هست در حال اطاعت و بندگی خداوند باشد و خدا را فراموش ننماید. تمام اعمال و آداب بندگی خداوند یاد خدا به معنای وسیع و حقیقی کلمه محسوب می شود و مهم هم این است که انسان در تمام زندگی خود اهل ایمان و بنده خدا باشد. ذکر زبانی هم در صورتی موثر است که به معنای وسیع کلمه انسان ذاکر خدا و بنده واقعی حق تعالی و مطیع او باشد.

آثار ذکر بر روح و روان

یکی از زیباترین جلوه های ارتباط عاشقانه با خدا و اساسی ترین راه های سیر و سلوک ، ذکر است؛ یعنی مترنّم بودن زبان و قلب انسان به اسماء حُسنای الهی و شاداب نگه داشتن گل روح در زیرباران یاد حق.

ذکرخدا، از یادبردن هستی محدود خویش در رهگذر یاد اسمای الهی است و تداوم و استمرار آن زنگار گناهان را از روی دل می زداید؛ زیرا غفلت و فراموشی حق تعالی ، ساحت دل را مکدّر می کند.ذکر خداوند آثار و ثمرات اعجاب آور و باشکوهی دارد که هریک از آنها در سازندگی روحی و اخلاقی انسان تأثیر به سزایی دارد. این آثار عبارتنداز:

۱- یاد خدا نسبت به بنده

اولین اثر یاد خدا این است که خدای متعال نیز انسان را یاد می کند. «مرا یادکنید تا شمارا یادکنم ».

۲- روشنی دل

خداوند؛ ذکرخویش راموجب نورانی شدن و بیداری دل ها می داند. مردن دل وافسردگی ازهولناک ترین سیه روزی هاست.

یکی از موثرترین عوامل علاج مرگ دل و احیای دوبارة آن، پناه بردن به ذکر خداست؛ ذکرحق نور است و مداومت درآن ، قلب را از تاریکی و ناامیدی و قساوت نجات می دهد.

۳- آرامش قلب

به تعبیر قرآن طمأنینه و سکون قلب از جمله آثار مستقیم یاد خداست. «کسانی که ایمان آورده اند و دل هایشان به یاد خداست، بدانید تنها با یاد خدا دل ها آرام می گیرد

۴- خشیت و ترس از خدا

از جمله آثار یاد خدا برای مومنان، خداترسی و خشیت می باشد. قرآن در این زمینه می فرماید: «تنها مومنان هستند که هرگاه یاد خدا به میان آید، دل هایشان ترسان شود».

یکی از موثرترین عوامل علاج مرگ دل و احیای دوبارة آن، پناه بردن به ذکر خداست؛ ذکرحق نور است و مداومت درآن ، قلب را از تاریکی و ناامیدی و قساوت نجات می دهد

۵- بصیرت یافتن و شناخت شیطان

یکی از عوامل اصلی سقوط انسان و سیه روزی او، افتادن به دام های ناپیدای شیطان است و ذکر حق به انسان بصیرتی می دهد که وسوسه های پنهان و دام های ناپیدای شیطان را به سهولت بشناسد و در دام او نیفتد.

۶- بخشش گناهان

از آثار و ثمرات اخروی یاد خداوند ، مغفرت الهی می باشد که شامل حال یادکنندگان خدا می گردد و اضافه برآن ، خداوند وعده اجر و پاداش بزرگ نیز به ایشان داده است.

۷- حکمت و علم

یکی دیگر از ثمرات ذکر ، پختگی عقل و کمال و حکمت است. ذکر باعث فروزان شدن قوه ادراک انسان و جوشش فکر و
دعا

اندیشه می شود. جان فرد شایستگی این را پیدا می کند که منعکس کننده حقایق غیبی در خود گردد و خداوند به اندیشه و عقل این افراد مدد رساند.

در روایات و احادیث ما به جایگاه مهم ذکر و برخی اذکار شریف و آثار مهم آنها تصریح شده است که به برخی از آنها اشاره می نمائیم.

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به اصحابشان فرمودند: آیا می خواهید شما را به بهترین و پاکیزه ترین کارهایتان نزد پروردگارتان، و رفعت دهنده ترین اعمال در درجات معنویات، و آنچه برای شما بهتر از درهم و دینار است، و آنچه بهتر از روبرو شدن با دشمنان و مقابله با آنهاست، راهنمایی کنم؟ همگی گفتند: آری ای رسول خدا صلی الله علیه و آله، ایشان فرمودند: آن ذکر کثیر خداوند متعال است. ۱

۱-ذکر تسبیحات اربعه:

۱ـ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: پنج چیز است که چقدر در میزان سنگین اند؛ گفتن سبحان الله و الحمد الله و لا اله الاّ الله و اللّه اکبر و فرزند شایسته ای است که از مسلمانی بمیرد و او در مرگ آن فرزند دامن صبر از دست ندهد و به حساب خداوند منظور بدارد. ۲

۲ـ امام صادق علیه السّلام فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: ذکر «سبحان الله و الحمد الله و لا اله الاّ الله و الله اکبر» را زیاد بگوئید. چون در قیامت این اذکار با گروهی از فرشتگان و محافظ از پیش رو و پشت سر خواهند آمد. و این اذکار باقیات الصالحات می باشند.۳

۲- تسبیح (سبحان الله)

۱ـ شخصی از امام علی علیه السّلام درباره تفسیر «سبحان الله» پرسید. امام فرمودند: این ذکر تعظیم و منزه دانستن خداوند است از آنچه مشرکین می گویند. و اگر بنده ای آن را بگوید؛ تمام ملائکه بر او صلوات می فرستند.

۲ـ امام صادق علیه السّلام فرمودند: ابلیس گفت: پنج کار است که در آنها من هیچ حیله ای ندارم و سایر مردم در قبضه من هستند:…و کسی که زیاد در روز و شب تسبیح سبحان الله می گوید و …۴

۳ـ امیرالمؤمنین علیه السّلام: هرکس روزی سی مرتبه تسبیح (سبحان الله) بگوید: خداوند هفتاد نوع بلا که کمترین آنها فقر است را از وی دفع می نماید.۵

۳- تهلیل(لا اله الاّ الله)

۱ـ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: خداوند فرمود: (لا اله الاّ الله) قلعه من است و هرکس در آن داخل شود، از عذاب من در امان است.۶

۲- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: کلمه (لا اله الاّ الله)بهاء و قیمت بهشت است.۷

۳ ـ امام صادق علیه السلام فرمودند: ذکر (لا اله الله و الله اکبر) را زیاد بگوئید، چون در نزد پروردگار چیزی از این دو ذکر محبوبتر نیست.۸

امام صادق علیه السّلام فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: ذکر «سبحان الله و الحمد الله و لا اله الاّ الله و الله اکبر» را زیاد بگوئید. چون در قیامت این اذکار با گروهی از فرشتگان و محافظ از پیش رو و پشت سر خواهند آمد. و این اذکار باقیات و صالحات می باشند

تحمید(الحمد الله)

۱ ـ از ائمه سفارش به زیاد گفتن (الحمد الله) در همه حالات اعم از نعمت یا مصیبت شده است.۹

۲ـ امام باقر و صادق علیهماالسّلام فرمودند: هر کس(الحمد الله کما هو اهله) بگوید، نویسندگان آسمانها مشغول می گردند.۱۰
دعا

ذکر(لا حول و لا قوّة الاّ بالله العلی العظیم)

در فضیلت این ذکر آمده است که آن از گنجهای بهشت است. و شفای از نود و نه بیماری و درد است که کمترین آنها همّ و گرفتاری است.

امام صادق علیه السّلام فرمودند: اگر غمها پیوسته به تو روی آورد، پس بگو (لا حول و لا قوّة الاّ بالله). و نیز روایت شده است فرزند یکی از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله به اسارت دشمن در آمد. وی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و از این غم شکایت نمود. رسول خدا صلی الله علیه و آله به او امر کردند که زیاد و در همه حال ذکر (لا حول و لا قوّة الاّ بالله) بگوید او نیز اطاعت کرد و پس از مدّتی پسرش به همراه صد شتر در هنگامی که مشرکان از وی غافل شده بودند، بازگشت.۱۱

استغفار :

یکی دیگر از ذکرهای بسیار مهم استغفار است که مشهورترین صیغه آن (استغفر الله ربی و اتوب الیه) که از آثار آن بخشش گناهان، گشایش در رزق و حتّی سبب بچه دار شدن است.۱۲

یکی دیگر از اذکار مهّم دعاء مکروب یا ذکر یونسیّه است و آن ذکر (لا اله الاّ انت سبحانک انّی کنت من الظالمین) است.

که برای این ذکر آثار فراوانی ذکر شده است که ما در مبحثی جداگانه به طور مفصل به آن پرداخته ایم . که قابل مراجعه برای شما عزیزان هست.

نکته قابل توجه این که آنچه در بحث ذکر مهّم و در درجه بالاتری از نظر کیفیت است ذکر قلبی است نه ذکر لسانی بدون توجّه. و دیگر آن که این ذکر گفتن لطمه ای به سیر طبیعی زندگی ما نزند و ما تنها برای قرب الهی و زنده نگه داشتن یاد خدا در تمام ساعات و حالات عمر خویش به آن بپردازیم نه کسب قدرتها و ارضای هواهای نفسانی که امری ناپسند و مذموم است.
بخش دین تبیان

پی نوشت ها :

۱ ـ سفینأ البحار ج ۳/ص ۲۰۰٫

۲ ـ خصال،شیخ صدوق،ص ۲۹۵٫

۳ ـ ثواب الاعمال ،شیخ صدوق،ص ۹٫

۴ ـ خصال،شیخ صدوق،باب خصلتهای پنجگانه.

۵ ـ سفینة البحار،ج ۳ ،ص ۲۰۲٫

۶ ـ همان.

۷ ـ ثواب الاعمال،شیخ صدوق،ص ۳٫

۸ ـ همان،ص ۵٫

۹ ـ سفینة البحار،ج ۳،ص ۲۰۵ـ ۲۰۷٫

۱۰ ـ همان.

۱۱ ـ سفینة البحار،ج ۳ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ شنبه 17 تير 1391برچسب:, توسط mahsa

حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام ) فرموده است: در شگفتم برای کسی که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمی برد!

۱- در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر «حسبنا الله و نعم الوکیل» (آل عمران ایه ۱۷۱) پناه نمی برد. در صورتی که خداوند به دنبال ذکر یاد شده فرموده است: پس (آن کسانی که به عزم جهاد خارج گشتند، و تخویف شیاطین در آنها اثر نکرد و به ذکر فوق تمسک جستند) همراه با نعمتی از جانب خداوند (عافیت) و چیزی زاید بر آن (سود در تجارت) بازگشتند، و هیچگونه بدی به آنان نرسید.

۲- در شگفتم برای کسی که اندوهگین است چگونه به ذکر «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» (سوره انبیاء آیه ۸۷) پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرموده است: «پس ما یونس را در اثر تمسک به ذکر یاد شده، از اندوه نجات دادیم و همین گونه مومنین را نجات می بخشیم.» (سوره انبیاء آیه ۸۸)

۳- در شگفتم برای کسی که مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به ذکر «افوض امری الی الله، ان الله بصیر بالعباد» (سوره غافر آیه ۴۴) … پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال ذکر فوق فرموده است: «پس خداوند (موسی را در اثر ذکر یاد شده) از شر و مکر فرعونیان مصون داشت.» (سوره غافر آیه ۴۵)

۴- در شگفتم برای کسی که طالب دنیا و زیباییهای دنیاست چگونه به ذکر «ماشاءالله لاحول و لاقوة الا بالله» پناه نمی برد، زیرا خداوند بعد از ذکر یاد شده فرموده است: «مردی که فاقد نعمتهای دنیوی بود، خطاب به مردی که از نعمتها برخوردار بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، کمتر از خود می دانی امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد

جهان


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ شنبه 17 تير 1391برچسب:, توسط mahsa

 

چگونگی عالم برزخ

بر اساس آیات و روایات بعد از زندگی دنیا و قبل از قیامت، عالمی به نام «عالم برزخ» وجود دارد که روح انسان بعد از مرگ تا برپایی قیامت در آنجا زندگی می‌کند. ازا روایات اسلامی استفاده می‌شود که انسان‌ها در برزخ به پنج گروه تقسیم می‌شوند:

۱٫ افرادی که در درجه اعلای ایمان و کمال هستند؛ روح این افراد پس از مرگ و پاسخ به سۆال‌های نکیر و منکر در قالب مثالی قرار می‌گیرد و به بهشت برزخی وارد می‌شوند و در آنجا در محضر امام علی علیه‌السلام تا برپا شدن قیامت از انواع نعمت‌های الهی برخوردار می‌شوند.

۲٫ افرادی که مۆمن هستند، ولی نه در درجه کمال و گروه قبلی؛ برای این افراد پس از سۆال و پاسخ در قبر، دری از بهشت (برزخی) به سوی قبرشان باز می‌شود و قبر به مقدار چشم انداز، وسیع شده و باغی از باغ‌های بهشت می‌شود.

این گروه در قبرشان متنعم به نعمت‌های پروردگارند و همیشه دعایشان این است که خدایا قیامت را برپا نما و نعمت‌های بهشتی را که به ما وعده داده ای، عطا فرما.

۳٫ مۆمنان گناهکار که مستحق عذابند؛ آنان پس از ورود به قبر و ناتوانی در پاسخ به سۆال نکیر و منکر، فرشتگان با عمودی که در دست دارند، بر فرق آن‌ها می‌کوبند و قبرشان پر از آتش می‌شود و دری از جهنم (برزخی) به سوی قبر آنان باز می‌شود و قبرشان به چاهی از چاه های جهنم تبدیل می‌شود. این گروه در قبر معذبند تا وقتی که گناهانشان بخشیده شود.

۴٫ کسانی که کافر محض هستند؛ این افراد نیز همانند مۆمنان گناهکار تا برپا شدن قیامت در جهنم برزخی معذبند؛ با این تفاوت که عذاب کافر، عذاب در عقیده و عمل است و کاهش دهنده عذاب قیامتش نیست، ولی عذاب مۆمن گناهکار عذاب عمل است و باعث پاک شدن او می‌شود و جنبه اصلاح گرانه و رهایشگرانه دارد. (۱)

در سخنی از امام صادق علیه‌السلام می‌خوانیم: وقتی مۆمن داخل قبر می‌شود، نماز در سمت راست و زکات در سمت چپ او قرار می‌گیرد و نیکوکاری‌هایش بالای سر او سایه می‌افکنند و صبر در قسمتی دیگر قرار می‌گیرد. وقتی دو فرشته برای پرسش می‌آیند، صبر به نماز و روزه می‌گوید: از صاحبتان دفاع کنید وگرنه من آماده دفاع هستم

۵٫ گروهی که نه اهل ثوابند تا مستحق نعمت باشند و نه اهل گناه تا مستحق عذاب گردند. روح این گروه (در قالب مثالی) به صورت بی هوش و یله تا برپایی قیامت باقی می‌ماند. (۲)

هنگام مرگ روح انسان از بدن به طور کامل جدا می‌شود و به هنگام رستاخیز، خداوند متعال بار دیگر بدن و استخوان‌های پوسیده و خاک شده را حیات مجدد می‌دهد و روح دوباره به آن بر می‌گردد. (۳) (۴)

در عالم برزخ حوادث زیادی اتفاق می‌افتد که در برخی از آیات قرآن از جمله آیات ۹۹ و ۱۰۰ سوره مۆمنون و در روایات فراوانی به آن‌ها اشاره شده است.

پرسش در قبر

از مضمون روایتی از امام سجاد علیه‌السلام چنین برداشت می‌شود که وقتی انسان را در قبر می‌گذارند، دو فرشته الهی به سراغ او می‌آیند و از اوصل عقاید، یعنی توحید، نبوت و امامت او و اینکه از چه پیشوایانی پیروی می‌کرده و از چگونگی مصرف عمر در راه‌ها و کارهای مختلف و طریق کسب اموال و مصرف آن‌ها می‌پرسند و چنانچه از مۆمنان راستین باشد، به خوبی از عهده جواب بر می‌آید و مشمول رحمت و عنایات حق می‌شود و اگر از مۆمنان نباشد، در پاسخ سۆال‌ها عاجز می‌ماند و مشمول عذاب دردناک برزخی می‌گردد. (۵)

حضور ائمه علیهم السلام

وقتی مۆمن بمیرد، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و امام علی، حضرت زهرا، امام حسن و امام حسین علیهم السلام همراه با ملائک مقربی می‌آیند. اگر مۆمن توانست جواب تکیر و منکر را بدهد، آن‌ها به نفع او شهادت می‌دهند و اگر نتوانست جواب بدهد (زبانش بند آمد)، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به امر خدا شهادت می‌دهد که این مۆمن زبانش از ترس بند آمده است وگرنه به آنچه شما می‌پرسید، معتقد است و امام علی، حضرت زهرا و امام حسن و امام حسین علیهم السلام نیز فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله را تأیید می‌کنند. (۶)

در روایتی از امام علی علیه‌السلام درباره هول و هراس قبر می‌خوانیم: برای کسی که آمرزیده نشود، بعد از مرگ، از خود مرگ شدیدتر است. از قبر و تنگی و تاریکی آن بر حذر باشید؛ همانا قبر هر روز می‌گوید: من خانه غربتم. من خانه وحشتم. من خانه کرم‌ها هستم و قبر برای مۆمنان باغی از باغ‌های بهشت و برای گنهکاران گودالی از گودال‌های آتش است. زندگی و معیشت سختی که خدا دشمنان خویش را از آن ترسانده، عذاب قبر است

تجسم اعمال

در سخنی از امام صادق علیه‌السلام می‌خوانیم: «وقتی مۆمن داخل قبر می‌شود، نماز در سمت راست و زکات در سمت چپ او قرار می‌گیرد و نیکوکاری‌هایش بالای سر او سایه می‌افکنند و صبر در قسمتی دیگر قرار می‌گیرد. وقتی دو فرشته برای پرسش می‌آیند، صبر به نماز و روزه می‌گوید: از صاحبتان دفاع کنید وگرنه من آماده دفاع هستم».(۷)

فشار قبر

از برخی احادیث چنین به دست می‌آید که فشار قبر برای همه جز اندکی وجود دارد؛ البته در برخی کیفر اعمال محسوب می‌شود و برای بعضی، ملایم‌تر و به منزله کفاره گناهان و جبران کوتاهی‌هاست. در سخنی از امام صادق علیه‌السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده است: «فشار قبر برای مۆمن، کفاره نعمت‌هایی است که تباه کرده است» .(۸)

وحشت شب اول قبر

در روایتی از امام علی علیه‌السلام درباره هول و هراس قبر می‌خوانیم: «برای کسی که آمرزیده نشود، بعد از مرگ، از خود مرگ شدیدتر است. از قبر و تنگی و تاریکی آن بر حذر باشید؛ همانا قبر هر روز می‌گوید: من خانه غربتم. من خانه وحشتم. من خانه کرم‌ها هستم و قبر برای مۆمنان باغی از باغ‌های بهشت و برای گنهکاران گودالی از گودال‌های آتش است. زندگی و معیشت سختی که خدا دشمنان خویش را از آن ترسانده، عذاب قبر است».(

 


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ شنبه 17 تير 1391برچسب:, توسط mahsa

اطلاعات قرآنی

عروس قرآن : سوره الرحمن

بزرگترین سوره : سوره بقره

بزرگترین آیه : بقره / 282

کلمه وسط قرآن : ولیتلطف /کهف / 19

بزرگترین کلمه قرآن : فاسقیناکموه/ حجر / 22

اولین سوره که نازل شد : علق

تعداد سوره های قرآن :  114 

تعداد حزب قرآن : 120

تعداد حروف قرآن : 323671

تعداد بسمله قرآن : 114

سجده های مستحب قرآن : 11 آیه

سوره ای که حرف  فا در آن نیست : سوره حمد

سوره ای که در تمام آیاتش کلمه  الله  است : مجادله

امیدبخش ترین آیه : قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لاتقنطوا من رحمه الله

قلب قرآن : سوره یس

کوچکترین سوره : سوره کوثر

کوچکترین آیه : طه

حرف وسط قرآن : تا

کوچکترین کلمه قرآن :با بسمله

آخرین سوره که نازل شد : نصر

تعداد جز قرآن : 30 جز

تعداد کلمات قرآن :    77437

تعداد آیات قرآن :  6236

تعداد حروف مقطعه : 71  در آغاز 29 سوره

مهمترین آیه قرآن : آیه الکرسی

سوره ای که حرف  میم  در آن نیست : کوثر (به غیر از بسمله)

عدالت آمیزترین آیه : ان الله یامر بالعدل و الاحسان

ترس آورترین آیه : فمن یعمل مثقال ذره شراً یره

 


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ شنبه 17 تير 1391برچسب:, توسط mahsa

دانستنی های قرآن/۴۷

اسامی و صفات پیامبر اسلام در قرآن براساس حروف الفبا:

احمد – امین – اوّل المسلمین – اوّلُ المؤمنین – اوّلُ العابدین – بُرهان – بشیر – خاتم النَّبیین – داعیاً الی الله – رحمةً للعالمين – رحیم – رسول – رسول الله – رسول امین – رسول مبین – رسول کریم – رئوف – سراجٌ منیر – شاهد – شهید – صاحب – طه – عبدالله – مُبشّر – محمد – المدثر – المزمل – مُنذر – ناصحٌ امین – النّبی – النّبی الامّی – نذیر – النّذیر المبین – ولی – یس

دانستنی های قرآن/ص ۱۲۷


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ شنبه 17 تير 1391برچسب:, توسط mahsa

پندهای قرآنی/۱۸

آیت الله العظمی سیدمحمدتقی بهجت (ره): از واضحات است که خواندن قرآن در هر روز و ادعیه مناسبه ی اوقات و امکنه در تعقیبات و غیر این ها و کثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرّفه و زیارت علما و صلحا و همنشینی با آنها، از مزضیّات خدا و رسول صلّی الله علیه و آله وسلّم است، و باید روز به روز، مراقب زیادتی بصیرت و انس به عبادت و تلاوت و زیارت باشد.

برنامه سلوک در نامه های سالکان/ص۴۸۳

 


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ شنبه 17 تير 1391برچسب:, توسط mahsa

نکته های قرآنی/۶۲

اوست و جز او نیست

هُوَ اللهُ الَّذی لا اِلهَ اِلَّا هُوَ عَالِمُ الغَیبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحمنُ الَّرحیمُ:

او خدایی است که غیر از او معبودی نیست. داننده نهان و آشکار است. اوست هستی بخش مهربان.

حشر/۲۲

·       یکتایی و یگانگی، اولین و مهم ترین اصل در صفات الهی است (هُوَ اللهُ الَّذی لا اِلهَ اِلَّا هُوَ)

·       او که همه به دنبال اویند، خداست (هُوَ اللهُ)

·       علم خداوند به غیب و شهود یکسان است (عَالِمُ الغَیبِ وَالشَّهَادَةِ)

·       با اینکه خداوند همه چیز را می داند(عَالِمُ الغَیبِ وَالشَّهَادَةِ) ولی با رحمت با بندگان برخورد می کند. اگر علم او بیم آور است، رحمت او امید بخش است و در تربیت، انسان باید بین بیم و امید باشد.( الرَّحمنُ الَّرحیمُ)

 


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ شنبه 17 تير 1391برچسب:, توسط mahsa

حکایت های قرآنی/۲۷

روزی یک یهودی به سیّد اوصیاء و وارث انبیاء حضرت علی علیه السلام گفت: چه شده شما (مسلمانان) را که هنوز ۲۵ سال از رحلت پیامبرتان نگذشته بود، با یکدیگر جنگ و کشتار کردید؟

امام علی علیه السلام فرمود: و اما شما هنوز رطوبت پاهایتان (که از رود نیل نگذشتید) خشک نشده بود، گفتید: یا موسَی اجعَل لَنَا اِلَهاً کَمَا لَهُم ءَالِهَةٌ : ای موسی! همان طور که آنان را خدایانی است، برای ما هم خدایی بساز! (اعراف/۱۳۸)

هزار و یک حکایت قرآنی/ص۵۰


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ شنبه 17 تير 1391برچسب:, توسط mahsa

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد