mahsa
 
mahsa
Design by : NazTarin

ورود اعضا:

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 55
بازدید کل : 25547
تعداد مطالب : 60
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1



اصطلاحات علوم قرآنی

2ـ سوره از سور، به معني حصار و بارة شهر است، چون سورة قرآن، پيرامون آياتي را احاطه كرده و آنها را گرد هم به صورت واحدي درآورده و نيز همچون بارة شهر، بلند مرتبت و رفيع است، آن را سوره مي‌نامند.
3ـ سوره از سوار است كه معرب دستواره (= ‌دستبند) مي‌باشد و چون سورة قرآن مانند دستواره‌اي آياتي از قرآن را در‌بر‌گرفته است سوره ناميده شده است.
4ـ مقام و منزلت رفيع.
5ـ سوره از تصور (= ‌تصاعد و تركيب) است و از كلمة تَسَوَّرُوا در آية «إِذْ تَسَوَّرُوا الِْمحْرابَ»[1] همين معني اراده شده است زيرا سوره‌هاي قرآن بر روي هم قرار گرفته‌اند، لذا آنها را سوره مي‌نامند[2].
28ـ آيه
آيه، بخشي از حروف، كلمات يا جمله‌هايي است كه از طريق نقل و روايت، حدود آن مشخص شده است[3].
واژة آيه داراي معاني گوناگون است، از جمله:
1ـ علامت و نشانه، از آن جهت كه هر آيه‌اي از قرآن، نشانة صدق و راستي آورندة آن؛ و علامت عجز و ناتواني مخالفان؛ و حاكي از انقطاع و جدايي آن از ما‌قبل و مابعد آن است.
2ـ جماعت، از آن رو كه هر آيه، از جماعت و تعدادي حروف، كلمات يا جمله‌ها، تشكيل يافته است.
3ـ امر عجيب و شگفت‌آور، زيرا هر آيه در همان حد كوتاه و محدود خود، از نظر لفظ و مدلول، در حد اعجاز قرار دارد و عجيب و شگفت‌آور است[4].
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . سورة ص، آية 21.
[2] . دكتر سيد محمد باقر حجتي، پژوهشي در قرآن كريم، ص 83ـ 84.
[3] . همان، ص 65.
[4] . همان، ص 63ـ 64.


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ شنبه 17 تير 1391برچسب:, توسط mahsa

اصطلاحات علوم قرآنی

 

1ـ قرائت
قرائت، همان تلاوت و خواندن قرآن كریم است، یعنی هرگاه تلاوت قرآن به گونهای باشد كه از نصّ وحی الهی حكایت كند و برحسبِ اجتهادِ یكی از قرّاء معروف ـبرپایه و اصول مضبوطی كه در علم قرائت شرط شده استـ استوار باشد، قرائت قرآن تحقّق یافته است[1].
امام صادق،‌(ع)، میفرماید: «قرآن یكی بیش نیست و اختلاف بر سر قرائت آن، از جانب راویان (قاریان) صورت گرفته است»[2].
قرآن دارای نصّ واحدی است و اختلاف میان قرّاء بر سرِ بدست آوردن و رسیدن به آن نصّ واحد است و عوامل اختلاف چند چیز است:
1
ـ اختلاف مصاحف اوّلیه، چه پیش از اقدام به یكسان كردن مصاحف در زمان عثمان و چه پس از آن.
2
ـ نارسایی خط و نوشتههای قرآن كه از هرگونه علایم مشخصه و حتّی از نقطه، عاری بوده است.
3
ـ ابتدایی بودن خط، نزد عرب آن روز[3].
2
ـ ترتیل
حضرت علی،‌(ع)، درباره معنای ترتیل میادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ شنبه 17 تير 1391برچسب:, توسط mahsa

فروع دین در قرآن


1. نماز: « وَ أَقِیمُوا الصَّلاهَ وَ آتُوا الزَّكاهَ وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِینَ » (بقره / 43) و نماز را بپا دارید، و زكات را بپردازید، و همراه ركوع كنندگان ركوع كنید(و نماز را با جماعت بگذارید).
ـ « فَأَقِیمُوا الصَّلاهَ إِنَّ الصَّلاهَ كانَتْ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ كِتاباً مَوْقُوتاً » (نساء / 103) پس نماز را (به طور معمول) انجام دهید، زیرا نماز، وظیفه ثابت و معینی برای مؤمنان است.
ـ « إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ » (عنكبوت / 45) همانا ، نماز (انسان را) از زشتیها و گناه باز می‌دارد.
2. روزه: « یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَیْكُمُ الصِّیامُ كَما كُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِكُمْ » (بقره / 183) ای افرادی كه ایمان آوره‌اید روزه بر شما نوشته شده، همان گونه كه بر كسانی كه قبل از شما بودند، نوشته شد.
3. خمس: « وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساكِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ » (انفال / 41) بدانید هر گونه غنیمتی به دست آورید، خمس آن برای خدا، و برای پیامبر، و برای ذی‌القبی و یتیمان و مسكینان و واماندگان در راه است.
4. زكات: « وَ ما آتَیْتُمْ مِنْ زَكاهٍ تُرِیدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ » (روم / 39) و آنچه را به عنوان زكات می‌پردازیدو تنها رضای خدا را می‌طلبید (مایه بركت است، و) كسانی كه چنین می‌كنند دارای پاداش مضاعفند.
5. جهاد: « كُتِبَ عَلَیْكُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ » (بقره / 216) جهاد در راه خدا، بر شما مقرر شد، در حالی كه برایتان ناخوشایند است.
ـ « وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّی لا تَكُونَ فِتْنَهٌ » (بقره / 193) و با آنها پیكار كنید تا فتنه باقی نماند.
6. حج: « وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً » (ال عمران / 97) و برای خدا، حج آن خانه بر كسانی كه قدرت رفتن به آن را داشته باشند واجب است.
ـ « إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَهَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما » (بقره / 158) صفا و مروه از شعایر (و نشانه‌های) خداست، پس كسانی كه حج خانه را به جای می‌آورند یا عمره می‌گزاند، اگر بر آن دو كوه طواف كنند مرتكب گناهی نشده‌اند.
7. امربه معروف و نهی از منكر: « كُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ » (ال عمران / 110) شما بهترین امتی هستید كه برای مردم پدیدار شده‌اید.به كار پسندیده فرمان می‌دهید، و از كار ناپسند باز می‌دارید.
ـ « وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ » (لقمان / 17) امر به معروف و نهی از منكر كن.
8. تولی و تبری: « لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ » (ال عمران / 28) افراد باایمان نباید به جای مؤمنان، كافران را دوست و سرپرست خود انتخاب كنند.
ـ « أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِیُّ » (شوری / 9) آیا به جای او دوستانی برای خود گرفته‌اند؟خداست كه دوست راستین است.
ـ « لا تَجِدُ قَوْماً یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْ‏آخِرِ یُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ » (مجادله / 22)
هیچ قومی را كه ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند نمی‌یابی كه با دشمنان خدا و رسولش دوستی كنند.
ـ « یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِیاءَ » (ممتحنه / 1)
ای كسانی كه ایمان آورده‌اید دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید.
ـ « لا تَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ » (ممتحنه / 13)
با قومی كه خداوند آنان را مورد غضب قرار داده دوستی نكنید.

 


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ شنبه 17 تير 1391برچسب:, توسط mahsa

ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ شنبه 17 تير 1391برچسب:, توسط mahsa

اصول دین در قرآن

 
1. توحید: « قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » (اخلاص / 1) بگو:خداوند، یكتا و یگانه است.
ـ « اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ » (نساء / 87) خداوند كسی است كه هیچ معبودی جز او نیست.
ـ « وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَیْئاً » (نساء / 36) وخدا را بپرستید، و چیزی را با او شریك مگردانید.
ـ « إِنَّ إِلهَكُمْ لَواحِدٌ » (صافات / 4) قطعا‏ٌ معبود شما یگانه است.
2. نبوت: « وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً وَ إِبْراهِیمَ وَ جَعَلْنا فِی ذُرِّیَّتِهِمَا النُّبُوَّهَ وَ الْكِتابَ » (حدید / 26) ما نوح و ابراهیم را فرستادیم، و در دودمان آن دو نبوت و كتاب قرار دادیم.
ـ « وَ لِكُلِّ أُمَّهٍ رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ» (یونس / 47) و برای هر امتی، رسولی است، هنگامی كه رسولشان به سوی آنان بیاید به عدالت در میان آنها داوری می‌شود، و ستم به آنها نخواهد شد.
- «ثُمَّ قَفَّیْنا عَلی آثارِهِمْ بِرُسُلِنا » (حدید / 27) سپس در پی آنان رسولان دیگر خود را فرستادیم.
3. معاد: « وَ لَهُ الْمُلْكُ یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ » (انعام / 73) و در آن روز كه در«صور» دمیده می‌شود، حكومت مخصوص اوست.
- «قُلِ اللَّهُ یُحْیِیكُمْ ثُمَّ یُمِیتُكُمْ ثُمَّ یَجْمَعُكُمْ إِلی یَوْمِ الْقِیامَهِ لا رَیْبَ فِیهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ» (جاثیه / 26) بگو:خداوند شما را زنده می‌كند، سپس می‌میراند، بار دیگر در روز قیامت كه در آن تردیدی نیست گردآوری می‌كند، ولی بیشتر مردم نمی‌دانند.
- «إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ » (ال عمران / 185) شما پاداش خود را به طور كامل در روز قیامت خواهید گرفت.
4. عدل: « وَ ما كُنَّا ظالِمِینَ » (شعراء / 209) و ما هرگز ستمكارنبودیم.
ـ « وَ لا یُظْلَمُونَ نَقِیراً » (نساء / 124) و كمترین ستمی به آنها نخواهد شد.
ـ « وَ ما كُنَّا مُهْلِكِی الْقُری إِلاَّ وَ أَهْلُها ظالِمُونَ » (قصص / 59) و ما هرگز آبادیها و شهرها را هلاك نكردیم مگر آنكه اهلش ظالم بودند.
ـ « فَما كانَ اللَّهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ » (روم / 9) خداوند هرگز به آنان ستم نكرد، آنها به خودشان ستم می‌كردند.
5. امامت: « الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ كَفَرُوا مِنْ دِینِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْكُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِیناً » (مائده / 3) امروز كافران از (زوال) آئین شما، مأیوس شدند، بنابراین ، از آنها نترسید و از(مخالفت)من بترسید، امروز، دین شما را كامل كردم، و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین(جاودان)شما پذیرفتم.
ـ « أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْكُمْ » (نساء / 59) اطاعت كنید خدا را و اطاعت كنید پیامبر خدا و اولوالامر(اوصیای پیامبر)را.

 


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ شنبه 17 تير 1391برچسب:, توسط mahsa



اگر یار مرا دیدی به خلوت بگو ای بی وفای بی مروت
غمم دادی و غمخوارم نکردی سروکارت به فردای قیامت.
- – - – - – - – - – - – - – - – - – – - – - – -
من همیشه تشنه ما بودم و تو همیشه از من سیر بودی…
- – - – - – - – - – - – - – - – - – – - – - – -
بیخودی به خودت زحمت نده!
این بذرهای تنفر که در دلم می کاری
هرگز جوانه نخواهد زد…
- – - – - – - – - – - – - – - – - – – - – - – -
شکستنی رفع بلاست..اما…باور نمیکند دلم
– - – - – - – - – - – - – - – - – – - – - – -
در عجبم چطور هنوز ستون فقراتت سالم است
پوقتی با این انهدام  سخت از چشمانم افتادی !
- – - – - – - – - – - – - – - – - – – - – - – -
می بوسم می گذارم کنار ، تمام ِ چیز هایی که ندارم را ،دست هایت را ، شانه هایت را ، عاشقی ات را ،
همه را
بقیه در ادامه طملب
- – - – - – - – - – - – - – - – - – – - – - – -
مگر با باد نسبتی داری؟… چقدر شیبه تو یک لحظه آمد مرا پیچاند و رفت
- – - – - – - – - – - – - – - – - – – - – - – -
دیگر نکنم ز روی نادانی قربانی عشق او غرورم را
شاید که چو بگذرم از او یابم آن گم شده شادی و سرورم را
- – - – - – - – - – - – - – - – - – – - – - – -
دلم صاف نمی شود با تــو حالا تو هــی به مهـربانی ام دخیل ببند
- – - – - – - – - – - – - – - – - – – - – - – -
چگونه در این چشم های زیبا
جا داده ای
این همه دروغ را؟!
- – - – - – - – - – - – - – - – - – – - – - – -
پشت پا خوردم ز هر کَس که گفت یار منه
چون که دیدم روز و شب در پی آزار منه
هرکه دستی از محبت حلقه کرد بر گردنم
دیدم این دست محبت ، حلقه دار منه . . .
- – - – - – - – - – - – - – - – - – – - – - – -
از چشم هیچ کسی نمی شود خواند که دوستتان دارد یا نه …. !
بس که برای نفر قبلی گریه کرده ، حالت چشمانش عوض شده
- – - – - – - – - – - – - – - – - – – - – - – -
جلوتر نیا!
خاکستر می شوی.
اینجا دلی را سوزانده اند…
- – - – - – - – - – - – - – - – - – – - – - – -
تنها گرگها نیستند که لباس میش می پوشند
گاهی پرستوها هم لباس مرغ عشق برتن می کنند..
عاشق که شدی کوچ میکنند
- – - – - – - – - – - – - – - – - – – - – - – -
به من نگو نمی خوام اسمی ازت بیارم
هر چی که بود تموم شد نگو دوست ندارم
همش نگو نمی خوام به پای تو بسوزم
من اشتباه کردم عاشقتم هنوزم
- – - – - – - – - – - – - – - – - – – - – - – -
با تو از عشق میگفتم
از پشیمانی
و از اینکه فرصتی دوباره هست یا نه ؟!…
در جواب صدایی بی وقفه می گفت:
“دستگاه مشترک مورد نظر خاموش می باشد!!!”
- – - – - – - – - – - – - – - – - – – - – - – -
از آدما دلم شکست واسه همیشه
دلم می خواد دعا کنم اما نمی شه
دوسش داشتم  دوسش … قد نفسهام
بدون اون نمی تونم من خیلی تنهام
- – - – - – - – - – - – - – - – - – – - – - – -
گفته بودی :
- یا تو یا هیچکس!!!!
ولی من ساده انگار فراموش کرده بودم
که این روزها هیچکس هم برای خودش کسیست
…کسی حتی مهم تر از من
- – - – - – - – - – - – - – - – - – – - – - – -
هنوز نیامده ای خداحافظ ؟
تقصیر تو نیست
همیشه همین گونه بوده ، برو اما من پشت سرت دست نه ، دل تکان می دهم
- – - – - – - – - – - – - – - – - – – - – - – -
بی آشیانه را شوق ماندن نیست
سنگ بر زمین ننداز ، من خود پریده ام
- – - – - – - – - – - – - – - – - – – - – - – -
از حساب و کتاب بازار عشق
هیچ گاه سر در نیاوردم !
و هنوز نمی دانم چگونه می شود
هربار که تو بی دلیل ترکم می کنی
من بدهکارت می شوم ؟
- – - – - – - – - – - – - – - – - – – - – - – -
نمی بخشمت به خاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی ، به خاطر تمام غم هایی که بر صورتم نشاندی ، نمی بخشمت به خاطر دلی که برایم شکستی ، به خاطر احساسی که برایم پر پر کردی ، نمی بخشمت به خاطر زخمی که بر وجودم نشاندی ، به خاطر نمکی که بر زخمم گذاردی
- – - – - – - – - – - – - – - – - – – - – - – -
به قلبم نشستی نگفتم چرا ، دلم را شکستی نگفتم چرا ، یکی خواب شبهای من را ربود ، چو دیدم تو هستی نگفتم چرا
- – - – - – - – - – - – - – - – - – – - – - – -
ای دلم دیدی که ماتت کرد و رفت
خنده ای بر خاطراتت کرد و رفت
من که گفتم این بهار افسردنیست
من که گفتم این پرستو رفتنیست
آه عجب کاری به دستم داد دل
هم شکست و هم شکستم داد .
- – - – - – - – - – - – - – - – - – – - – - – -
اگر می دونستی چقدر دوستت دارم هرگز قلبم را نمی شکستی ، گرچه خانه شیطان شایسته ویرانی است
- – - – - – - – - – - – - – - – - – – - – - – -
آری این منم ، این منم همان عاشقی که بر تو جان می داد ، و تو کسی هستی که برای رسیدن به خوشبختی به روی جسدهای بی جان غرور انسانها قدم می گذاشتی ولی افسوس ، افسوس که راه ات برای رسیدن به هدف هایت اشتباه بود ، و افسوس که من برای آدمی مثل تو غرورم را شکستم ، افسوس !
- – - – - – - – - – - – - – - – - – – - – - – -
مطمئن باش و برو ضربه ات کاری بود ، و چه زشت به من و سادگیم خندیدی ، دل من سخت شکست به تو عشقی پاک که پر از یاد تو بود و به یک قلب یتیم که خیالم می گفت تا ابد مال تو بود ، تو برو و برو تا راحتتر تکه های دل خود را سر هم بند زنم
- – - – - – - – - – - – - – - – - – – - – - – -
نفرین به سادگی ام که بی دل تو ، به یاد تو روح و جسم خود آزردم
- – - – - – - – - – - – - – - – - – – - – - – -
گفتی که ما به درد هم نمی خوریم!..
اما هرگز نفهمیدی…
من تو را برای دردهایم نمی خواستم…
- – - – - – - – - – - – - – - – - – – - – - – -
آنکه بین من و تو شام جدایی آورد ، می کنم نفرینش ، یا الهی ، بکنش چون من زار ، پیش معشوقش خار ، هر دو چشمانش تار ، تا بداند چه به من می گذرد ، از غم دوری آن چشم عزیز
 

 

 

 
فاصله
مـــرا یک شــب تحمل کن که تا باور کنـی ای دوست ،
چگونـه با جنون خود مـدارا می‌کنم هـر شــب!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ساعتها را جلو می کشند
وقت ِ شرعی ِ چشمانت زودتر از راه خواهد رسید
رکعتی بر بوسه نگاهت خواهم گذاشت
ربّنا لااقل آتنا…!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
گرچه از فاصله ی ماه ز من دورتری
ولی انگاه همین جا و همین دور و بری
ماه می تابد و انگار تویی می خندی
باد می آید و انگار تویی می گذری
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دانی از زندگی چه می خواهم
من تو باشم تو پای تا سر تو
زندگی گر هزار باره بود
بار دیگر تو بار دیگر تو
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
معما ! :
میدونی کی بیشتر از همه دوستت داره !؟
راهنمایی ! :
بالای صفحه اسمش رو نوشته !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هنوز قلبم جایی حوالی ِ تو می تپد …!
نه خیالی نه حالی جایی حوالی‌ِخود ِ خودَت .
مواظبَش باش
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دل بی تو درون سینه ام می گندد
غم از همه سو ، راه مرا می بندد
امسال بهار بی تو یعنی پائیز
تقویم به گور پدرش می خندد . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
به چه کس نیاز مندم
که نیاز من تو بودی
به دل شکسته سوگند
که نماز من تو بودی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من بلد نیستم از عاطفه خالی باشم
بگذارید که مجنون و خیالی باشم
تو به نو بودن خود فکر کن و راحت باش
دوست دارم که قدیمی و خیالی باشم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من به مهر تو چنان رام شدم٫که خدا می داند
من به زلف تو چنان خام شدم٫که خدا میداند
این چه سحری ست که بر جام نگاهت جاری ست
من چنان جادوی این دام شدم که خدا میداند
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
فاصله ها در عین کوتاهی چه بلند خلق شده اند
کجاست دستی که به درازی فاصله ها باشد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
امشب هوای سوختنم ساختنی نیست
باید بمیرم و دل من ساختنی نیست
سوزم به شب و سوختنم باشد روز
دیگر دل من با نفست ساخننی نیست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
غافل است از غم من یار نمی دانستم
دل نهاد است به اغیار نمی دانستم
همچو مجنونمو سرگشته در این ویرانه
این چنین گشته دلم زار نمیدانستم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دیدمت شبی به خواب و سر خوشم.وه مگر به خوابها ببینمت
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
خوشا رها کردن  و رفتن ،خوابی دیگر به مردابی دیگر،خوشا ماندابی دیگر به ساحلی دیگر به دریایی دیگر خوشا پر کشیدن خوشا رهایی…
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
گستاخی  خیالم را ببخش که حتی لحظه ای یادت  را رها نمی کند
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
خط عابر پیاده ندارد
دست مرا بگیر و از آن رد کن…
قرار دیدار ما
هر نیمه شب …
خیالت که نمی گذارد بخوابم…. !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شهیدت می کنم
تا نام کوچه دلم شوی…!!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تو همه جا هستی
و دائما تو را
copy
و در پیش چشمانم
Paste
میکنم..
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در آب که شستی تن بی تابت را
دیدند تمام رودها خوابت را
لبهام به شکل بوسه ماهی شده اند
بنداز درون آب قلابت را
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
این روزها …
یا به تو می اندیشم
یا   به این می اندیشم
که چرا؟  به تو می اندیشم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
برای بدست آوردنت نمی جنگم… !
به تکّدی قلبت هم نمی آیم… !
دوستت دارم ،
فارغ از داشتنت ….
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
برای دوست داشتنت
از من دلیل می خواهند ، نازنین… !
چشمانت را قرض می دهی… ؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هفته های من هفت روز نیست؛ هفته های مرا تو تعیین میکنی
هفته از دیدن تو شروع میشود و تا هفت بار دیدنت تمام نمیشود .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
زندگی من روی مدار تو میچرخد .
این طور است که وقتی نیستی همیشه خارج مدارم و دارم دور سر خودم کلافه میچرخم .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
این آیینه می شکند و به هزار تصویر تکثیر می شود
حالا بگو سهم نداشته ام از این همه تو کدام است ؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
وقتی ازت دورم فکر نکنی فراموشت می کنما، نه!
فقط بهت فرصت می دم دلت برام تنگ بشه !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
سکوت سرد فاصله ها تنم را میلرزاند ،
بیاد روزهایی که بودنت را نفهمیدم !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
خیاط خوبی ست خدا
اما
دل مرا، به عمد یا سهو،نمی دانم!!…
شاید بی هوا
تنگ به سینه ام کوک زد…
گفتی که بیا و از وفایت بگذر
از لهجه بی وفاییت رنجیدم
گفتم که بهانه ات برایم کافیست
معنای لطیف عشق را فهمیدم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
کاش به پرنده بودی و من واسه تودونه بودم
شک ندارم اون موقع هم این جوری دیوونه بودم
کاش تو ضریح عشق تو یه روز کبوتر می شدم
یه بار نگاه می کردی و اون موقع پر پر می شدم
بقیه در ادامه مطلب
 
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شبی گفتی نداری دوست من را
نمی دانی که من شب چه کردم
خوشا بر حال آن چشمی که آن را
به زیبایی پسندیدی و رفتی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
به جان هر چه عاشق توی این دنیای پر غوغاست
قدم بگذار روی کوچه های قلب ویرانم
بدون تو شبی تنها و بی فانوس خواهم مرد
دعا کن بعد دیدار تو باشد وقت پایانم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
حالا بدان تو که رفتی در حسرت بازگشت
یک آسمان اشک آن شب در کوچه پایشده بودم
هر گز پشیمان نگشتم از انتخاب تو هرگز
رفتی که شاید بدانم بیهوده رنجیده بودم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تو مثل مرهم یاسی برای قلب شکسته
تو مثل سایبان امیدی برای یک دل خسته
تو مثل غنچه لطیفی به رنگ حسرت شبنم
تو مثل خنده یاسی و مثل غربت یک غم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
می توان در قلب های بی فروغ
لحظه ای برقی زد و خورشید شد
می توان در غربت داغ کویر
آن ابری که می بارید شد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
چه می شود تو صدایم کنی به لهجه موج
به لحن نقره ای و بی صدای چشمانت
تو هیچ وقت پس از صبر من نمی ایی
در انتظار چه خالیست جای چشمانت
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تو نازنین من بودی مثل حالا تا همیشه
کاشکی به جز من هیچ کسی این قدر زیاد دوست نداشت
یا که دلت عشق منو اول عشقاش می گذاشت
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
رویای من همیشه به یاد تو سبز بود
رفتی و حرفی از غم رویا نمی شود
رفتی و دل میان گلستان غریب ماند
دیگر بهار محو تماشا نمی شود
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
نمی دانم چرا رفتی
نمی دانم چرا شاید خطا کردم
و تو بی آن که فکر غربت چشمان من باشی
نمی دانم کجا، تا کی ، برای چه
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من در اوج پاییزی ترین ویرانی یک دل
میان غصه ای از جنس بغض کوچک یک ابر
نمی دانم چرا شاید به رسم و عادت پروانگی مان باز
برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
چه می شد گر دل آشفته من
هر چشم تو عادت نمی کرد
و ای کاش از نخست آن چشمهایت
مرا آواره غربت نمی کرد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تو را آن قدر در دل می سرایم
که دل یعنی ترا زیبا سرودن
فدای تو شقایق احساس
و رویای بی آغاز سرودن
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
و حالا انتهای کوچه شعر
منم با انتظاری مبهم و زرد
ولی ایکاش جادوی نگاهت
غزل های مرا غارت نمی کرد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
 


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ شنبه 17 تير 1391برچسب:جوک و اس ام اس, توسط mahsa


1. آیه وحدت: « وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا » (ال عمران / 103) و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید، و پراكنده نشوید.
2. اطاعت از اولی‌الامر: « أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْكُمْ » (نساء59) خدا را اطاعت كنید و پیامبر و اولیای امر خود را (نیز) اطاعت كنید.
3. آیه تطهیر: « إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَكُمْ تَطْهِیراً » (احزاب / 33) خداوند فقط می‌خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور كند و كاملا‎‎‎‎ٌ شما را پاك سازد.
4. حكومت مستضعفین: « وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ » (قصص / 5) ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم.
5. جاءالحق: « وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً » (اسراء / 81) و بگو:حق آمد، و باطل نابود شد، یقیناٌ باطل نابود شدنی است.
6. و ان یكاد: « وَ إِنْ یَكادُ الَّذِینَ كَفَرُوا لَیُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَ یَقُولُونَ إِنَّهُ لََمجْنُونٌ » (قلم / 51) نزدیك است كافران هنگامی كه آیات قران را می‌شنوند با چشم زخم خود تو را از بین ببرند، و می‌گویند او دیوانه است.
7. نفس مطمئنه: « یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ ارْجِعِی إِلی رَبِّكِ راضِیَهً مَرْضِیَّهً فَادْخُلِی فِی عِبادِی وَ ادْخُلِی جَنَّتِی » (فجر / 27تا30) تو ای روح آرام یافته-به سوی پروردگار بازگرد در حالیكه هم تو از خوشنودی و هم او از تو خشنود است- پس در سلك بندگانم در‌آی-و در بهشتم وارد شو.
8. حساب در قیامت: « فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ » (زلزله / 7و8) پس هر كس هموزن ذره‌ای كار خیر انجام دهد آن را می‌بیند و هر كس هموزن ذره‌ای كار بد كرده آن را می‌بیند.
9. آیه‌الكرسی : در روایات آمده كه آیه‌الكرسی عظیم‌ترین آیه در كتاب خداست. مردی عرض كرد: یا رسول‌الله! كدام آیه در كتاب خدا عظیم‌تر است فرمود: آیه‌الكرسی. نامیدن این آیه به آیه‌الكرسی از همان صدر اسلام مشهور بوده، حتی در زمان حیات رسول خدا صلی‌الله و حتی در زبان خود آن جناب به این نام بیان می‌شد.
«اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یُحِیطُونَ بِشَیْ‏ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِما شاءَ وَسِعَ كُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا یَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ لا إِكْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقی لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَ الَّذِینَ كَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُماتِ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ » (بقره / 255تا257)
هیچ معبودی نیست جز خداوند یگانه زنده، كه قائم به ذات خویش است ، و موجودات دیگر، قائم به او هستند، هیچگاه خواب سبك و سنگینی او را فرا نمی‌گیرد.او لحظه‌ای از تدبیر جهان هستی، غافل نمی‌ماند.آنچه درآسمانها وآنچه درزمین است، ازآن اوست كیست كه در نزد او، جز به فرمان او شفاعت كند؟ (بنابراین، شفاعت كنندگان، برای انها كه شایسته شفاعتند، ازمالكیت مطلقه او نمی‌كاهد) .آنچه را در پیش روی آنها (بندگان) و پشت سرشان می‌داند، (و گذشته و آینده، در پیشگاه علم او، یكسال است.) و كسی از علم او آگاه نمی‌گردد، جز به مقداری كه او بخواهد. (اوست كه به همه چیز آگاه است، و علم و دانش محدود دیگران، پرتوی از علم بی‌پایان و نامحدود اوست.) تخت (حكومت) او، آسمانها وزمین را در بر گرفته است، و نگاهداری آن دو (آسمان و زمین) او را خسته نمی‌كند. بلندی مقام و عظمت، مخصوص اوست. (255)
در قبول دین، اكراهی نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافی، روشن شده است.بنابراین، كسی كه به طاغوت (بت و شیطان، و هر موجود طغیانگر) كافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیر محكمی چنگ زده است، كه گسستن برای آن نیست.و خداوند، شنوا و داناست. (256)
خداوند، ولی و سرپرست كسانی است كه ایمان آوره‌اند، آنها را از ظلمتها، به سوی نور بیرون می‌برد. (اما) كسانی كه كافرشدند، اولیای آنها طاغوتها هستند، كه آنها را از نور، به سوی ظلمتها بیرون می‌برند، آنها اهل آتشند و همیشه در آن خواهند ماند. (257)
10. آیه الوصیه: « كُتِبَ عَلَیْكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ » (بقره / 180) دستور داده شده كه چون یكی از شما را مرگ فرارسد.
11. آیه وام: « یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا تَدایَنْتُمْ » (بقره / 282) ای اهل ایمان چون به قرض و نسیه معامله كنید
12. آیه التوجه: « وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ » (بقره / 115) مشرق و مغرب جود و ملك خداست.
13. آیه روزه: « یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَیْكُمُ الصِّیامُ » (بقره / 183) ای اهل ایمان به شما هم روزه داشتن فرض كردید.
14. آیه كتمان: « إِنَّ الَّذِینَ یَكْتُمُونَ ما انزلناهُ ...» (بقره / 159) آن گروه اهل كتاب كه آیاتی ما را كه فرستادیم كتمان نموده.
15. آیه نفی سبیل: « وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً » (نساء / 141) و خداوند هیچگاه برای كافران نسبت به اهل ایمان راه تسلط باز نخواهد نمود.
16. آیه ولایت: « إِنَّما وَلِیُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ » (مائده / 55) ولی امر و یاور شما تنها خدا و رسول خدا است.
17. آیه تصدیق: « وَ مِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ » (توبه / 61) و بعضی (از منافقان) آنان هستند كه دائم پیغمبر را می‌آزارند.
18. آیه نفر: « ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا كَافَّهً » (توبه / 122) نباید مؤمنان همگی بیرون رفته.
19. آیه سؤال: « فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ » (نحل / 43) بروید از اهل ذكر اگر نمی‌دانید سؤال كنید.
20. آیه عزت: « وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً » (اسراء / 111) او بگو ستایش مخصوص اوست كه هرگز فرزندی ندارد.
21. آیه نور: « اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ » (نور / 35) خدا نور زمین‌ها و آسمانها است.
22. آیه مودت: « قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبی » (شوری / 23) بگو من از شما اجرت رسالت جزء این نخواهم كه مودت و محبت مرا در حق خویشاوندان مظور دارید.
23. آیه نبأ: « یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ » (حجرات / 6) ای مؤمنان هر گاه فاسقی خبری برای شما آورد.
24. آیه نحوی: « یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا ناجَیْتُمُ الرَّسُولَ ...» (مجادله / 12) ای اهل ایمان هر گاه بخواهید با رسول سخن سری بگوئید.
25. آیه البسمله: (آیه تسمیه) بسم الله الرحمن الرحیم.
26. آیه قصاص: « وَ لَكُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاهٌ یا أُولِی الْأَلْبابِ » (بقره / 179) عاقبت حكم قصاص برای حفظ حیات شماست.

 

 


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ شنبه 17 تير 1391برچسب:, توسط mahsa

مناسبت‌های آیه‌ها


بعضي آنها هزار مرتبه ذكر مذكور را در سجده تكرار مي‌كردندو بعضي كمتر و بعضي بيشتر، و شنيدم كه بعضي از آنها اين ذكر را سه هزار مرتبه در سجده تكرار مي‌كردند.سفارشهاي عرفاي بزرگ آيه‌الله اميني، شيخ محمد حسين غروي اصفهاني ، آخوند ملا حسينقلي همداني ، حكيم محمد بيدآبادي و ديگر عارفان‌بالله در كتابهاي عرفاني به مداومت بر ذكر يونسيه بوده است.
در نماز غفيله بعد از حمد در ركعت اول بجاي سوره آيه زير را مي‌خوانيم: «وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادي فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ » (انبياء87) و پنداشت كه ما هرگز بر او قدرتي نداريم، تا در(دل)تاريكيها ندا در داد كه معبودي جز تو نيست، منزهي تو، راستي كه من از ستمكاران بودم.
در نماز غفيله بعد از حمد در ركعت دوم، بجاي سوره، آيه زير را مي‌خوانيم: « وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلاَّ هُوَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فِي ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ » (انعام / 59) كليدهاي غيب، تنها نزد اوست، و جز او، كسي آنها را نمي‌داند.او آنچه را در خشكي و درياست مي‌داند، هيچ برگي (از درختي) نمي‌افتد، مگر اينكه از آن آگاه است، و نه هيچ دانه‌اي در تاريكيهاي زمين، و نه هيچ تر و خشكي وجود دارد، جز اينكه در كتابي آشكار (در كتاب علم خدا) ثبت است.
به هنگام قرباني كردن گوسفند، مي‌خوانيم: « إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِيفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ» (انعام / 79) من روي خود را به سوي كسي كردم كه آسمانها و زمين را آفريده، من در ايمان خود خالصم، و از مشركان نيستم.
قبل از دعا از درگاه الهي، مي‌خوانيم: « أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ » (نمل / 62) اي كسي كه دعاي مضطر را اجابت مي‌كند و گرفتاري را برطرف مي‌سازد.
بعد از نمازهاي واجب ، مي‌خوانيم: « إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَي النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً » (احزاب / 56) خدا و فرشتگان بر پيامبر درود مي فرستند، اي كساني كه ايمان آورده‌ايد، بر او درود فرستيد و سلام گوييد و كاملاٌ تسليم (فرمان او) باشيد.

 


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ شنبه 17 تير 1391برچسب:, توسط mahsa

مناسبت‌های آیه‌ها


1. هنگامی كه خبر در گذشت كسی را می‌شنویم، می‌گوئیم: « إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ » (بقره / 156) همانا ما از آن خدائیم و به سوی او باز می‌گردیم.
2. هنگامی كه خطرهای ناگوار و بدعتهایی در دین پدید آید، می‌گوئیم: « رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَهً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ » (ال عمران / 8) پروردگارا دلهایمان را، بعد از آنكه ما را هدایت كردی، (از راه حق)منحرف مگردان و از سوی خود، رحمتی بر ما ببخش ، زیرا تو بخشنده‌ای .
3. آنگاه كه انسان مورد تهمت قرار می‌گیرد، می‌گوئیم: « رَبَّنا إِنَّكَ تَعْلَمُ ما نُخْفِی وَ ما نُعْلِنُ وَ ما یَخْفی عَلَی اللَّهِ مِنْ شَیْ‏ءٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ » (ابراهیم / 38) پروردگارا! تو می‌دانی آنچه را ما پنهان و یا آشكار می‌كنیم، و چیزی در زمین و آسمان بر خدا پنهان نیست.
4. هنگام روشن كردن آتش و یا داخل شدن به حمام، می‌گوئیم: « رَبَّنا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ وَ ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنْصارٍ » (آل عمران / 192) پروردگارا! هر كه را تو(به خاطر اعمالش)به آتش افكندی، او را خوار و رسوا ساخته‌ای و برای افراد ستمگر، هیچ یاوری نیست.
« رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذابَها كانَ غَراماً » (فرقان / 65) پروردگارا! عذاب جهنم را از ما برطرف گردان كه عذابش سخت و پر دوام است.
5. به هنگام رعد وبرق، می‌گوئیم: «هُوَ الَّذِی یُرِیكُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ یُنْشِئُ السَّحابَ الثِّقالَ وَ یُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَ الْمَلائِكَهُ مِنْ خِیفَتِهِ وَ یُرْسِلُ الصَّواعِقَ فَیُصِیبُ بِها مَنْ یَشاءُ» (رعد / 12و13) او كسی است كه برق را به شما نشان می‌دهد، كه هم مایه ترس است و هم مایه امید، و ابرهای سنگین بار ایجاد می‌كند- و رعد، تسبیح و حمد او می‌گوید، و (نیز) فرشتگان از ترس او و صاعقه‌ها را می‌فرستد، و هر كس را بخواهد، گرفتار آن می‌سازد.
6. هنگام دیدن پدر و مادر، می‌خوانیم: « رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ » (نوح / 28» پروردگارا! مرا، و پدر مادرم و تمام كسانی را كه با ایمان وارد خانه من شدند، و جمیع مردان و زنان باایمان را بیامرز.
7. هنگام نظر در آینه، می‌خوانیم: « فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ » (مؤمنون / 14)پس بزرگ است خدای كه بهترین آفرینندگان است.
8. به هنگام دیدن شخص مریض، می‌گوئیم: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی فَضَّلَنا عَلی كَثِیرٍ مِنْ عِبادِهِ الْمُؤْمِنِینَ » (نمل / 15) ستایش از آن خداوندی است كه ما را به بسیاری از بندگان مؤمنش برتری بخشید.
9. آیه‌ای كه به هنگام بر طرف شدن بلا و غم و اندوه خوانده می‌شود: « الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَكُورٌ » (فاطر / 34) حمد(و ستایش)برای خداوندی است كه اندوه را از ما برطرف ساخت، پروردگار ما آمرزنده و سپاسگزار است.
9. آنگاه كه انسان فرزندش را می‌بیند، می‌گوید: « الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَی الْكِبَرِ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ الدُّعاءِ » (ابراهیم / 39) حمد خدای را كه در پیری، اسماعیل و اسحاق را به من بخشید، مسلماً پروردگار من، شنونده (و اجابت كننده) دعاست.
10. به هنگام وسوسه و یا دچار وسواس شدن، می‌خوانیم: « رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطِینِ وَ أَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَنْ یَحْضُرُونِ » (مؤمنون / 97و98) پروردگارا! از وسوسه‌های شیاطین به تو پناه می‌برم- و از اینكه آنان نزد من حاضر شوند(نیز)ای پروردگار من، به تو پناه می‌برم.
11. به هنگام سختی و رنج، می‌خوانیم : « رَبَّنَا اكْشِفْ عَنَّا الْعَذابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ » (دخان / 12) پرورگارا! عذاب را از ما برطرف كن كه ایمان آوریم.
12. به هنگام شادی و پوشیدن لباس نو ، می‌خوانیم: « رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلی والِدَیَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ » (نمل / 19) پرودگارا! شكر نعمتهایی را كه بر من و پدر و مادرم ارزانی داشته‌ای به من الهام كن، و توفیق ده تا عمل صالحی كه موجب رضای توست انجام دهم.
13. به هنگام داخل شدن به خانه و یا شهری، می‌گوئیم: « رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْكَ سُلْطاناً نَصِیراً » (اسراء / 80) پرودگارا! مرا(در هر كار)با صداقت وارد كن، و با صداقت خارج ساز و از سوی خود، حجتی یاری كننده برایم قرار ده.
14. هنگامی كه از گذشتگان یاد می‌كنیم، می‌گوئیم: « رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونا بِالْإِیمانِ وَ لا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذِینَ آمَنُوا » (حشر / 10) پروردگارا! ما و برادرانمان را كه در ایمان بر ما پیشی گرفتند بیامرز و در دلهایمان حسد و كینه‌ای نسبت به مؤمنان قرار مده.
15. آنگاه كه انسان دچار سهو و فراموشی می‌گردد، می‌خواند: « رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِینا أَوْ أَخْطَأْنا رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَیْنا إِصْراً كَما حَمَلْتَهُ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِنا » (بقره / 286) پروردگارا! اگر ما فراموش یا خطا كردیم، ما را مؤاخذه مكن، پروردگارا! تكلیف بر ما قرار مده، آن چنان كه(به خاطر گناه و طغیان)بر كسانی كه پیش از ما بودند، قرار دادی.
16. آنگاه كه انسان، مرتكب گناهی می‌شود، می‌خواند: « رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ » (اعراف / 23) پروردگارا! ما به خویشتن ستم كردیم و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نكنی از زیانكاران خواهیم بود.
17. هنگام صدقه دادن، می‌خوانیم: « رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ » (بقره / 127)
پروردگارا! از ما بپذیر كه تو شنوا و دانایی. 18. هنگام مواجهه بادشمن، سفارش شده است كه بخوانیم: « وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ » (یس / 9) ودر پیش روی آنان سدی قرار دادیم، ودر پشت سرشان سدی، وچشمانشان را پوشانده‌ایم، لذا نمی‌بینند.
«رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْكافِرِینَ » (بقره / 250) پروردگارا! پیمانه شكیبایی و استقامت را بر ما بریز و قدمهای ما را در راه خود ثابت بدار و ما را بر جمعیت كافران ، پیروز بگردان.
19. به هنگام وارد شدن به هر منزلی، می خوانیم: « رَبِّ أَنْزِلْنِی مُنْزَلاً مُبارَكاً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْمُنْزِلِینَ » (مؤمنون / 29) پروردگارا:ما رادر منزلگاهی پر بركت فرود آر، وتو بهترین فرود آوردگانی.
20. هنگام شروع قرائت قران، می‌‌خوانیم: « رَبَّنا آمَنَّا بِما أَنْزَلْتَ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِینَ »(ال‌عمران / 59) پروردگار! به آنچه نازل كرده‌ای، ایمان آوردیم، و از فرستاده (تو) پیروی نمودیم، ما را در زمره گواهان بنویس.
21. هنگام سوار شدن بر كشتی، می‌خوانیم: « وَ قالَ ارْكَبُوا فِیها بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها إِنَّ رَبِّی لَغَفُورٌ رَحِیمٌ » (هود / 41) و او گفت:به نام خدا بر آن سوار شوید و هنگام حركت و توقف كشتی، یاد او كنید. كه پروردگارم آمرزنده و مهربان است.
22. هنگام سوار شدن بر مركب(ماشین)می‌خوانیم: « سُبْحانَ الَّذِی سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما كُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ» (زخرف / 13) پاك و منزه است كسی كه این را مسخّر ما ساخت. و گرنه ما توانایی تسخیر آن را نداشتیم.
23. ذكر یونسیه در عرفان عارفان: « وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّی كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ » (انبیاء87) و ذالنون (یونس) را (به یاد آور) در آن هنگام كه خشمگین (از میان قوم خود) رفت، و چنین می‌پنداشت كه ما بر تو تنگ نخواهیم گرفت، (اما موقعی كه در كام نهنگ فرو رفت) در ان ظلمتها (ی متراكم) صدا زد: (خداوندا) جز تو معبودی نیست منزهی تو، من از ستمكاران بودم.
عارف بالله، مرحوم میرزا جواد ملكی تبریزی می‌فرماید:
در ایام تحصیل، در نجف اشرف شیخ و استادی داشتم (مراد ملا حسینقلی همدانی است) كه برای طلاب با تقوا، مرجع بود.از او سئوال كردم چه عملی را شما تجربه كرده‌اید كه می‌تواند در حال سالك مؤثر باشد؟فرمود:در هر شبانه روز یك سجده طولانی بجای آور و در حال سجده بگوید: « لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّی كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ » در حال ذكر این چنین توجه كند كه پروردگار منزه از این است كه بر من ظلمی روا داشته باشد، بلكه خود من هستم كه بر نفسم ستم كردم و او را در این مهالك قرار دادم.استاد من علاقمندانش را به این سجده سفارش می‌كرد و هر كس كه انجام می‌داد تأثیرش را مشاهده می‌كرد، مخصوصاٌ كسانیكه سجده را بیشتر طول می‌دادند.

 


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ شنبه 17 تير 1391برچسب:, توسط mahsa

 


خداوند برای هدایت و راهنمایی انسان‌ها، پیامبران را فرستاده است كه تعداد آنها زیاد می‌باشد. از میان این پیامبران تعداد 26 پیامبر نام آنها در قرآن ذكر شده است.
1. آدم: 25 بار.
2. ادریس: 2 بار.
3. نوح: 43 بار.
4. هود: 7 بار.
5. صالح: 9 بار.
6. لوط: 27 بار.
7. ابراهیم: 68 بار.
8. اسماعیل 12 بار.
9. اسحاق: 17 بار.
10. یوسف: 27 بار.
11. ایوب: 4 بار.
12. یونس: 4 بار.
13. شعیب: 11 بار.
14. موسی: 136 بار.
15. هارون:20 بار.
16. داود: 16 بار.
17. سلیمان: 17 بار.
18. الیاس: 2 بار.
19. الیسع: 2 بار.
20. دولكفل: 2 بار.
21. عزیر:1 بار.
22. زكریا: 7 بار.
23. یحیی: 5 بار.
24. عیسی: 33 بار.
25. یعقوب: 16 بار.
26. محمد ـ صلی الله علیه و اله و سلّم ـ : 5 بار.
از بین پیامبران حضرت موسی بیشتر از همه اسمش در قرآن آمده است و عزیز كمتر از همه در قرآن اسمش آمده است.
از بین پیامبران 5 نفر از آنها از پیامبران اولوالعزم هستند، كه عبارتند از: 1. نوح، 2. ابراهیم، 3. موسی، 4. عیسی، 5. محمد ـ صلی الله علیه و اله و سلّم ـ .
معجزات پیامبران
پیامبران برای اثبات ادعای خود كه از طرف خداوند آمده‌اند و پیامبر الهی هستند، معجزاتی داشته‌اند و ممعمولاً معجزات پیامبران هماهنگ با علومی بوده است كه در آن زمان پیشرفت داشته‌ است.
1. عیسی: معجزات حضرت عیسی در قرآن عبارتند از:
الف: ساختن و خلق كردن پرنده از گِل. «أَنِّی أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّینِ كَهَیْئَهِ الطَّیْرِ فَأَنْفُخُ فِیهِ فَیَكُونُ طَیْراً بِإِذْنِ اللَّهِ »[1]؛ من از گل چیزی به شكل پرنده می‌سازم سپس در آن می‌دمم و به فرمان خدا پرنده‌ای می‌گردد.
ب: شفا دادن بیماری‌های لاعلاج: «وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ»[2]و به اذن خدا كور مادرزاد و مبتلایان به برص (پیسی) را شفا می‌بخشم.
ج: زنده كردن مردگان: « وَ أُحْیِ الْمَوْتی بِإِذْنِ اللَّهِ»[3] و مردگان را به اذن خدا زنده می‌كنم.
د: خبر دادن از خوردنی‌هایی كه در خانه ذخیره كرده‌اند:‌«وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِكُمْ»[4] و از آنچه كه می‌خورید و در خانه‌های خود ذخیره می‌كنید، به شما خبر می‌دهم.
هـ : سخن گفتن در گهواره : «فَأَشارَتْ إِلَیْهِ قالُوا كَیْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا»[5] ( مریم ) به او اشاره كرد گفتند : چگونه با كودكی كه در گهواره است سخن بگوییم ؟
2. موسی : معجزات حضرت موسی عبارتند از :
الف: ید بیضا، : «وَ أَدْخِلْ یَدَكَ فِی جَیْبِكَ تَخْرُجْ بَیْضاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ»[6] و دستت را در گریبان داخل كن ، هنگامی كه خارج می شود سفید و درخشنده است .
ب: اژدها شدن عصا: «فَأَلْقی عَصاهُ فَإِذا هِیَ ثُعْبانٌ مُبِینٌ»[7] (موسی) عصای خود را افكند ناگهان اژدهایی آشكار شد.
ج: شكافتن دریا توسط عصا : «فَأَوْحَیْنا إِلی مُوسی أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ»[8] به موسی وحی كردیم عصایت را به دریا بزن ودریا هم شكافته شد.
2. پیامبر اسلام (ص) معجزات پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و اله و سلّم ـ در قرآن عبارتند از:
الف. قرآن: «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلی أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ»[9] بگو اگر انسان‌ها و پریان اتفاق كنند كه همانند این قرآن را بیاورند، همانند آن را نخواهند آورند.
ب. معراج: «سُبْحانَ الَّذِی أَسْری بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی»[10] پاك و منزه است خدایی كه بنده‌اش را دریك شب از مسجدالحرام به مسجدالاقصی برد.
ج. شق القمر:«وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ»[11] و ماه از هم شكافت.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . سوره آل عمران، آیه 49.
[2] . سوره آل عمران، آیه 49.
[3] . سوره آل عمران، آیه 49.
[4] . سوره آل عمران، آیه 49.
[5] . سوره مریم، آیه 29.
[6] . سوره نمل، آیه 12.
[7] . سوره اعراف، آیه 107.
[8] . سوره شعراء، آیه 63.
[9] . سوره اسراء، آیه 88.
[10] . سوره اسراء، آیه 1.
[11] . سوره قمر، آیه 1.

 

 


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ شنبه 17 تير 1391برچسب:, توسط mahsa

صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد